رشد وارونه اسناد - صفحه 57

نسخه‌های نبوی طرف‌داری می‌کند.۱ گرچه بیهقی یک عالم فوق العاده در زمینه حدیث بود، در درجه اول طرف‌دار شیفته مذهب شافعی _ اشعری در فقه و اصول بود. تلقی او از گزارش‌های ضد و نقیض حدیثی مرفوع و موقوف، منعکس‌کننده موضعی بود که همچون جریان اصلی در میان اصولیان در مذهب او و دیگران در قرن پنجم هجری ظاهر شد.
این موضع برای نیازهای عملی معرفت‌شناختی فقها و اصولیان علیه روش‌شناسی نقادان سخت[گیر] حدیث، مزیت قائل شد. مسئله روایت‌های ضد و نقیض نبوی و صحابه‌ای برای فقها و اصولیان قرن پنجم، یک حواس‌پرتی ناخوشایند بود.۲ در تحول اولیه حدیث فقهی اهل سنّت، آرای صحابه عامل مهمی ‌در تأسیس احکام (فقهی) بوده است. یک وقتی مذاهب (فقهی) حنفی، شافعی، مالکی و حنبلی پخته و جا افتاده شدند، اما هیچ یک از آن‌ها به آرای صحابه، اعتباری در حدّ اعتبار احادیث نبوی ندادند. اگر فقیهی می‌توانست تعیین کند که یک گزارش حدیثی، سخنان پیامبر[ صلی الله علیه و آله ] بوده و نه یک شخصیت پایین‌تر، اعتبار و کاربرد فقهی آن گزارش حدیثی به نحو چشم‌گیری افزایش می‌یافت. یک گزارش حدیثی نبوی می‌توانست احکام قرآنی را محدود سازد یا تغییر دهد، و می‌توانست عباد[ا]ت و اعتقاد[ات] را تحت تأثیر قرار دهد.
لذا بسیاری از فقها و اصولیان، موضع شخصیت‌هایی از نقادان حدیث همچون ابن حبّان را اتخاذ کردند که زیادت تجویزی بر متن را در صورتی که ناقل روایت ثقه باشد، بی چون و چرا پذیرفت. به همین نحو فقیه کبیر شافعی _ اشعری بغداد [یعنی] ابو اسحاق شیرازی قائل بود که

1.. پاورقی‌های ۲۸ و ۹۸ را ببینید که در آن‌ها بیهقی از نسخه‌های مرفوع طرف‌داری می‌کند. در یک مورد او نظر کارشناسی عبد الله بن حرب را بر می‌انگیزد تا حمایت از گزارش‌های حدیثی مرفوع را بهبود بخشد. برای یک نمونه که در آن بیهقی احساس می‌کند که گزارش صحابی‌ای از گزارش حدیثی: «همانا نکاح، بردگی است؛ پس آگاه باشید که در کجا دوشیزۀ آزاد خود را به بردگی می‌دهید (إنما النکاح رِقٌّ فلیَنظر أحدُکم أینَ یرُقُّ عَتیقتَها) منسوب به أسماء بنت أبی بکر، از نسخه‌های نبوی قابل اعتمادتر است، ر.ک: السنن الکبری، البیهقی، ج۷، ص۱۳۳، کتاب النکاح، باب من تخلّی لعبادة الله لم تتقِ نفسُها إلی النکاح.

2.. طرفه آن که وقتی نقادان سخت‌گیری همچون دارقطنی این مطلب را عیان ساختند که یک گزارش حدیثی نبوی موقوف بوده است، دریچه ای کوچک برای فقها گشوده شد تا برای این حدیث اعادۀ حیثیت کنند. فقیه و عالم حدیثی حنفی مذهب، ضیاء الدین ابو حفص عمر موصلی (م ۶۲۲ ق)، برای نجات دادن آن دسته از احادیثی که دارقطنی و ابن جوزی موقوف بودنشان را در کتاب‌های علل خود اثبات کردند، رساله ای غیر عادی اختصاص داد. موصلی توضیح می‌دهد که این گزارش‌ها ممکن است در واقع و در اصل، اقوال صحابه بوده باشد، ولی این بدان معناست که آن‌ها ممکن است هنوز برخی کاربردهای فقهی را داشته باشند. احادیثی که «موضوعات» واضح و آشکاری هستند، هیچ وزن و ارزش فقهی‌ای ندارند، در حالی که گزارش‌های صحابه‌ای، در بین فقها به عنوان مدارکی در استنباط احکام فقهی قابل قبول هستند ( الوقوف علی الموقوف، ضیاء الدین ابو حفص عمر موصلی، نسخۀ خطی احمد سوم ۶۲۴، برگۀ ۲۳۰ ب.

صفحه از 80