پذیرش عمومی زیادت تجویزی متن را شخصیت حنبلی مذهب معاصر شیرازی در فقه و اصول، یعنی ابو یعلی بن فرّاء بغدادی (م 458 ق) انعکاس داد.۱ در همان دوران یک شخصیت مالکی مذهب در بغداد، یعنی ابو الولید الباجی (م 474 ق) نیز زیادت به متن گزارشهای حدیثی (الزيادة من الأخبار) را پذیرفت. او چنین توضیح میدهد که اگر با گزارش [حدیثی] که دانشافزایی میکند، طبق مزیتهای خودش برخورد میشد، علما آن را میپذیرفتند و به کار میبردند. هر نقّادی که گزارش [حدیثی] مرفوع را، اگر به صورت خبر واحد روایت میشد، میپذیرفت، هنگامی هم که آن گزارش به عنوان مصداقی از زیادت به روایت دیگر باشد، باید بپذیرد.۲ این موضع، فایده عظیمی را به فقها بخشید. مثلاً در مقابل نه روایت موقوف از یک گزارش [حدیثی] و تنها یک نسخه مرفوع، همه آنها [فقها] میتوانستند نسخههای صحابهای را که اکثریت با آنها بود رد کنند و روایت نبوی تنها را اخذ کنند.
این فقها و اصولیان قرن پنجم هجری، اعتبار موقف خود را از خطیب بغدادی (م 463 ق) دریافت کردند. این شخصیت عظیم حدیثپژوه در صدد بود بین محدّثان اهل حدیث و شیفتگان پر تعدادتر کلامی متمایل به مذهب شافعی _ اشعری پلی ایجاد کند. از همین رو کتاب او موسوم به الفقیه و المتفقه میکوشد تا نظام اصولی شافعی _ اشعری را در زبان مبتنی بر نقل علمای حدیث هم هضم کند و هم عرضه نماید. خطیب بغدادی در دیگر آثارش علمای حدیث را وا میدارد تا نقش همزمان علمای حدیث و فقها را بهتر درک و قدردانی کنند. در این منوال او به خوانندگان خود داستانهایی از همکاری [و مشارکت] بین فقیه سنّتی ابوحنیفه و سلیمان بن مهران اعمش محدّث، عرضه میکند.۳
خطیب در رساله تأثیرگذار عظیمش در اصول نقل و نقد حدیث [موسوم به] الکفایة فی علم الروایة از موضع فقها در زیادت تجویزی متن با وجود مقاومت علمای حدیث پشتیبانی میکند. او اذعان میکند که اکثریت علمای حدیث (محدّثان) با روایت موقوف به عنوان نسخه صحیح
1.. العدة فی أصول الفقه، ابو یعلی ابن الفَرّاء، تحقیق: احمد بن علی سِیر المبارک، بیروت: مؤسسة الرسالة، ۱۴۰۰ ق، ۳ جلد، ج۳، ص۱۰۱۱.
2.. الإشارة فی أصول الفقه، ابو الولید سلیمان بن خلف الباجی، تحقیق: عادل احمد عبد الموجود _ علی محمد عوَد، ریاض: مکتبة نزار مصطفی الباز، ۱۴۱۸ ق، ص۲۳۹.
3.. در این جا در حضور اعمش، ابو حنیفه به یک مسئلۀ فقهی پاسخ میدهد که نامبرده از او [ابو حنیفه] میپرسد که چگونه به این پاسخ رسیده است. ابو حنیفه پاسخ میدهد: «از یکی از احادیث شما». اعمش در پاسخ میگوید: «بلی، ما داروخانهایم و شما طبیب» ([مقاله] «نصیحة لأهل الحدیث»، خطیب، [نشریه] مجموعة الرسائل فی علوم الحدیث، تحقیق: صبحی البدری السامرّائی، مدینه: المکتبة السّلفیّة، ۱۳۸۹ ق، ص۳۳.