دروزه از سوره حمد شروع کرده است. رویکرد تفسیری حبنکه، عبد القادر و آل حویش، عقلی _ اجتهادی است. حبنکه و عبد القادر، در تفسیر آیه به آیه و کمکگیری از آیات دیگر، مشترکاند.
هر سه مفسّر از احادیث، فراوان بهره جستهاند و روایات اسباب النزول را نقل میکنند و هر سه تفسیر، قصه و تاریخ دارد. و امّا برخورد مفسّران با شیعه این گونه است که هر سه بر مقام اهل بیت عنایت دارند ولی حبنکه، به ندرت به جایگاه پیشوایان شیعه پرداخته است. عبد القادر، آیه «بلِّغ ما اُنزل الیک» را به معنای این که خداوند به پیامبر فرمود ولایت امیر المؤمنین علیه السلام را به مردم ابلاغ کند، پذیرفته است و دروزه، حضرت امیر المؤمنین علیه السلام را تجلیل کرده ولی به غلوّ شیعه اشارههایی دارد.
حبنکه، در آغاز، کل آیات سوره را آورده و بحث موضوع سوره و دروس و تدبّر را پس از آن ذکر میکند. عبد القادر، در آغاز، مکّی یا مدنی بودن و سپس وجود داشتن نسخ یا نداشتن آیات را میآورد. دروزه، واژههای غریب را بررسی میکند و مقدّمهای در هر سوره میآورد و روایات مرتبط با سوره را پس از آن ذکر میکند.
حبنکه و عبد القادر، اشارات خوبی به علوم قرآنی دارند (قرائت، نسخ و ... ) امّا حبنکه کمتر به نسخ پرداخته است. حبنکه، توفیق اتمام قرآن را نیافت، امّا ملا حویش و دروزه، تفسیر تمام قرآن را دارند. حبنکه، حنفی و عبد القادر، اشعری است. دروزه، احکام را ذکر میکند و حبنکه هم تا حدودی در کنار تدبّر، به احکام اشاره دارد. عبد القادر و ملاحویش، به فترت اعتقاد دارند.