حجاب قلب در قرآن و روايات - صفحه 159

طبع، در این گونه آیات همان نقشی است كه بر سكّه می‌زنند كه نقشی است پایدار و باقی و با دوام، و به این آسانی دگرگون نمی‌شود. قلب انسان هر گاه با كفر، نفاق و گناه نقش بسته شود، گاه به جایی می‌رسد كه به آسانی دگرگون شونده نیست ۱.
ﻫ . هم‌چنین قلب می‌تواند از این نیز محجوب‌تر باشد و راه‌های هدایت و قدرت تشخیص حقیقت به كلّی به روی آنان بسته ‌گردد:
(خَتَمَ اللهُ عَلى‏ قُلُوبِهِم)؛
خدا قلب‌هایشان را از درک هرگونه حقایقی ختم کرد۲
.
و. قفل قلب، نهایت مراتب حجاب و پایان انعقاد جان آدمی ‌است: (أَ فَلا یتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى‏ قُلُوبٍ أَقْفالُها)۳ . این حجاب، قفل‌هایی است كه بر دل‌ها نهاده می‌شود و به قول فخر رازى، تأثیرش از مُهر نهادن بر دل‌ها نیز بیشتر است ۴. تعبیر به «اقفال» در این آیه، اشاره به این دارد كه تنها یک قفل بر دل نمی‌خورد، گاهی چندین قفل پی در پی بر قلب می‌خورد كه اگر یكی هم گشوده شود، سایر قفل‌ها اجازه باز شدن درهای قلب را به سوی حقایق نمی‌دهند.
در برخی از آیات نیز سخن از كور دلی و نابینایی دل است كه بزرگ‌ترین مانع درک حقیقت و رسیدن به مقام كشف و شهود است. كسانی كه مدت مدیدی در ظلمات جهل و خودخواهی و غرور و گناه فرو می‌روند، بینایی دل را از دست می‌دهند: (وَ مَنْ كانَ فی‏ هذِهِ أَعْمى‏ فَهُوَ فِی الْآخِرَةِ أَعْمى‏ وَ أَضَلُّ سَبیل)۵ .
ز. قرآن در انتها، مرگ قلب را تأیید می‌کند: (إِنَّكَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتى‏ وَ لا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعا)۶ ؛ یعنی تو نمی‌توانی سخن خود را به مرده‌ها بفهمانی؛ زیرا از نظر قرآن انسان فاقد شناخت قلبی، مرده محسوب می‌شود.

اهمیت حجاب قلب در قرآن

با تکرار گناه و استمرار کبر و ریا، خودبینی، حب دنیا، آرزوهای دور و دراز، غفلت و ... این حجاب‌های رقیق به تدریج تبدیل به حجاب‌های غلیظی همچون زیغ قلب، زنگار، قساوت، مهر، کوری و کری، قفل دل و ... و بالاخره مرگ قلب می‌شود که در قرآن به کرات از آن‌ها یاد شده است.
با انجام گناه و تکرار آن، لکه‌های سیاه در قلب انسان پدیدار گشته و با دور شدن از معنویات و فرو رفتن در دنیا، زنگارهای دل نیز شروع می‌شود. خداوند می‌فرماید:
(بَلْ رانَ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ ما كانُوا یكْسِبُون)؛
اعمالشان چون زنگاری بر دل‌هایشان نشسته است۷
.

1.المنار، ج۹، ص۳۳

2.بقره / ۷

3.محمد / ۲۴

4.تفسیر كبیر، ج۲۸، ص۶۶

5.اسراء / ۷۲

6.نمل / ۸۰

7.متفقین / ۱۴

صفحه از 162