در این سفر هم با توجه به کسالت جسمی مشغول مطالعه کتب و آثار فکری اسلامی شد. پانزده روز در استانبول ماند سپس به بورسه رفت و اثر گرانبهای خود الغدیر را به اتمام رساند ۱.
مبانی علامه امینی در تعامل با احادیث اهل سنّت
نگاه کلی علامه به روایات عامه
علامه امینی بین روایات اهل سنّت تفکیک قائل است؛ تعدادی از آنها را فقط برای استدلال صحیح میداند، برخی را نه تنها برای استدلال بلکه آنها را صحیح میشمرد و عدهای دیگر را مردود و جعلی میداند. این گونه نیست که تمام روایات آنها را مردود یا همه را صحیح بداند. وی میگوید:
ما میتوانیم برای احتجاج علیه اهل سنّت، از روایاتشان به عنوان «اسکاتا للخصم» استدلال کنیم؛ اما این به معنای صحیح دانستن روایات آنها نیست. حتی میشود روایات عامه را تضعیف نمود در عین حال از آن روایات علیه عقاید و افکارشان بهره برد
۲.
قسمت عمده روایات اهل سنّت، اعم از فقهی و غیر آن، در کتب صحاح جمعآوری شده است و علی رغم دیدگاه علمای عامه در مورد روایات موجود در این کتب، علامه این روایات را فقط نزد خودشان معتبر میداند:
الصحاح هی الكتب الحدیثیة المعتبرة لدى أهل السنّة، و هی تشتمل _ كما هو واضح من اسمها _ على الأحادیث الصحیحة فقط فی نظرهم، ولكنها فی نظرنا تشتمل على جوانب من الخلل تسقط هذه الصحاح عن كونها كذلك ۳.
علامه در کتاب الوضاعون و احادیثهم دیدگاه خود را در مورد احادیث فقهی اهل سنّت بیان نکرده اما با توجه به دیدگاه کلی ایشان در مورد کتب صحاح سته، میتوان به این نتیجه رسید که ایشان روایات اهل سنّت را حجت نمیداند، چه در ابواب فقهی چه ابواب دیگر، مانند فضائل و مناقب. این گونه نیست که ما روایات اهل سنّت را بالجمله پذیرفته و صحیح بدانیم، بلکه آنها را با توجه به قرائن دیگر میسنجیم.
علامه در باره ادعای خود در مورد استدلال به روایات اهل سنّت علیه خودشان، توضیح میدهد:
روایات اهل سنّت از چند حال خارج نیست، هر چند در تمام این حالات این روایات برای غرض ما که اسکاتاً لخصم باشد مفید است:
1.گزیدهای جامع از الغدیر، ص۸
2.الوضاعون و احادیثهم، ص۵۹
3.همان، ص۶۴