علامه امینی با توجه به حساسیت خاص مسئله ولایت در بین مسلمانان، با عنایت به روایات اهل سنّت، به تبیین این مسئله پرداخته است. شیوه تعامل علمی و دور از تعصب ایشان، در وادی روایات عامه، باعث شد که جوانب هر دو خطر پیشگفته رعایت شود. ایشان تلاش کرده همان طوری که به دور از تعصبات حکم میکند، مانع ورود روایات جعلی و ساختگی در حوزه مباحث دینی شود.
با توجه با جایگاه عقل در منابع دینی، و عقاید صحیح مسلمانان که بر گرفته از منابع صحیح دینی است، آن دسته از روایات عامه که با عقل و عقاید قرانی مسلمانان مخالفت ندارد، مورد پذیرش ایشان بوده و چنان چه روایتی با عقل و معتقدات مسلمانان مخالفت داشته باشد از منظر ایشان مردود است.
همچنین مسلمات تاریخی میتوانند شاهد بسیار خوبی برای تشخیص حق از باطل باشند. علامه با توجه به وقایع تاریخی، برخی روایات را بررسی میکند و به دلیل مخالفت با وقایع مسلم تاریخی، بی ارزش و جعلی میداند.
ایشان بودن یک روایت را در کتب صحاح، دلیل بر صحیح بودن حدیث نمیداند. به صرف این که روایتی در صحاح سته وجود داشته باشد، سند اعتبار روایت نیست. مخالفت برخی روایات صحاح سته با عقاید قرآنی مسلمانان، و ایرادات وارده از طرف برخی از علمای بزرگ اهل سنّت، دلیل این دیدگاه علامه امینی در مورد صحاح سته است.