تصمیمات عجولانه و نامعقول میشود. قریب به همین كلام در خطبهای از نهجالبلاغه نیز به چشم میخورد ۱.
از دیگر وقایعی كه در حكومتها در آخر الزمان رخ میدهد، استیلای نظر و اندیشه خواجگان است كه بدون هیچ صلاحیتی به عنوان مباشر در حكومت، تحمیل نظر میكنند. همه اینها به خاطر این است كه شایستگان، از مقام واقعی خود رانده و مردم، ظاهربین و قشرگرا میشوند؛ چرا كه مفاسد اخلاقی، اقتصادی و اجتماعی در جامعه نفوذ كرده و فاسدان در این شرایط رشد پیدا میكنند و امور مهم به دست نااهلان میافتد. پس این خود جوامع هستند كه راه را برای طرد نخبگان و صالحان و زمامداری نااهلان هموار میكنند. حضرت علی علیه السلام در مقام اخبار از شرایط مردم میفرماید:
أْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَا یقَرَّبُ فِیهِ إِلَّا الْمَاحِلُ_ وَ لَا یظَرَّفُ فِیهِ إِلَّا الْفَاجِرُ_ وَ لَا یضَعَّفُ فِیهِ إِلَّا الْمُنْصِفُ۲.
در آن زمان، خبرچینان به جای اصحاب فضیلت و تقوا، محبوب حاكمان و مقرب آنان میشوند و به تبع آن مردم نیز به آنها احترام میگذارند. غافل از این كه آنها به جهت كسب منفعت و وصول به قدرت دست به هر كاری میزنند و مصالح و منافع مردم و دین را به راحتی زیر پا میگذارند. باتقوایان و درستكاران را به سبب رعایت انصاف با دیگران، عاجز و ناتوان میانگارند. چرا كه او اهل ظلم و ستم نیست و برای كسب منفعت به حق كسی تعدی نمیكند.
نتیجه
حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه، خطراتی را كه پیش روی مؤمنان آخر الزمان است معرفی فرموده و سعی در شناسایی آنها نموده است. در یک جمعبندی كلی این خطرات و انحرافات عبارت اند از: ظاهررایی و غفلت از حقیقت امور، مبتلا شدن به انحرافات اقتصادی از جمله حب مال و اندیشیدن به كسب منافع دنیوی، گرفتاری در دام توجیهات ناصحیح، واگذاردن قرآن، و روی آوردن به ناصالحان در اداره امور. ایشان در بیان راههای خروج از این وادی، به پیروی و عمل به دستورات قرآن، توجه به «لب» و حقیقت دین و دوری از فتنههای آخر الزمان اشاره فرموده و یاران حضرت مهدی علیه السلام را كه اصلاحگر تمامیكژیها و ناراستیهایند به سبب اتصاف به این ویژگیها میستاید.