بررسي روايت نزول قرآن بر مبناي اياک اعني و اسمعي يا جارة - صفحه 11

بنا بر آنچه گذشت، اولاً می‌توان اطمینان یافت که دو منبع روایات یکسانی را نقل کرده‌اند؛ هر چند در نوع نقل سند بخش‌هایی از اسناد در العیاشی یا الکافی حذف شده است. و دوم، به نظر می‌رسد روایت عیاشی برای رسیدن به معنای محصل و قابل قبولی کمی دستکاری شده، و احتمال صحیح‌تر بودن متن الکافی و توضیحات راوی یا مؤلف در خلال آن به حقیقت نزدیک‌تر باشد؛ هر چند غیر مسند بودن دو روایت، برخلاف دو روایت نخست، سبب می‌شود که در پذیرش آن توقف کنیم.
آنچه باعث تضعیف بیشتر روایت دوم می‌شود، نوع مواجهه دانشمندان شیعی، به خصوص صاحبان تفاسیر روایی با این روایات است. دنبال کردن روش این تفاسیر نشان می‌دهد که مؤلفان آنها، خود را ملزم به اجرای این قاعده در همه آیات عتاب ندیده‌اند؛ حتی در برخورد با آیاتی که در این روایت و روایت العیون۱ به صراحت، به آنها اشاره شده است، لزوماً از این قاعده استفاده نکرده‌اند، بلکه کاملاً بالعکس، به نقل روایاتی پرداخته‌اند که شخص پیامبر را مقصود و مخاطب این آیات می‌داند. این در حالی است که متن روایت در صدد است که یک حکم کلی برای تمامی آیات عتاب صادر کند و اگر پذیرفته شود، گریزی نمی‌ماند جز به کار بستن قاعده برای کل این نوع آیات؛ به عنوان نمونه، آیه 74 سوره اسراء جزء آیاتی است که در متن روایت به آن تصریح شده است، اما عیاشی ذیل این آیه به هیچ وجه به متن روایت و شکل کنایی خطاب، اشاره نمی‌کند؛ بلکه در مقابل به نقل این روایت می‌پردازد:
از ابی یعقوب چنین نقل شده است: هنگامی که از امام صادق علیه السلام در باره آیه «وَ لَوْ لا أَنْ ثَبَّتْناکَ لَقَدْ کِدْتَ تَرْکَنُ إِلَیْهِمْ شَیْئاً قَلِیلًا؛ و اگر تو را استوار نمی‏داشتیم، قطعاً نزدیک بود کمی به سوی آنان متمایل شوی». سؤال کردم، چنین فرمودند: روز فتح مکه رسول خدا صلی الله علیه و آله بت‌هایی را از مسجد خارج کرد، از جمله بتی بر کوه مروه. مردان قریش از ایشان خواستند که آن بت را به حال خود بگذارد. حیا بر پیامبر غالب شد و تصمیم گرفت خواست ایشان را عمل کند، اما نهایتاً از تصمیم خود بازگشت و فرمان شکستن بت را صادر فرمود و این آیه در پی آن نازل شد.۲
جالب این که حتی علی ابن ابراهیم نیز در ذیل این آیه، قاعده «ایاک اعنی» یا معادل آن را به کار نبرده است.۳ سایر مفسران روایی هم یا مانند قمی و عیاشی، متوجه تناقض

1.. عیون اخبارالرضا علیه السلام، ج۱، ص۱۹۱-۲۰۵.

2.. تفسیر العیاشی، ج۲، ص۳۰۶.

3.. تفسیر القمی، ج۲، ص۲۴.

صفحه از 19