بررسي روايت نزول قرآن بر مبناي اياک اعني و اسمعي يا جارة - صفحه 16

سکوت اختیار کرده است.۱ علامه این رویکرد را حتی در مورد حدیث اباصلت هم اتخاذ کرده و در مورد این روایت هم ایجاد تشکیک می‌کند.۲
مشکل دیگر این روایت، عدم استقبال عملی مفسران است؛ مشکلی که گریبان گیر روایت دوم الکافی نیز بود و پیش‌تر به آن اشاره شد. غالب مفسران امامیه خود را ملزم ندیده‌اند که حتی سه آیه‌ای را که در متن حدیث به آنها تصریح شده، بر مبنای روایت تفسیر کنند. حداکثر اعتنای آنها به این قاعده، در حد یک راهکار برای توجیه منافات آیه، با عصمت پیامبر بوده است. حتی علی ابن ابراهیم _ که بیشترین استفاده را از این قاعده در کارنامه تفسیری خود دارد، ذیل آیات 43سوره توبه و 65 سوره زمر، به این روایت اشاره‌ای نمی‌کند.۳ سایر مفسران امامیه نیز به همین ترتیب عمل کرده‌اند.۴

روایت عوالی الآلی

مضمون روایت اول کتاب الکافی _که شرح آن گذشت _ در کتاب عوالی اللآلی نیز آمده است؛ با این تفاوت که در این کتاب حدیث به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اسناد داده شده و از نظر الفاظ نیز با متن الکافی اختلافاتی دارد:
و روي عنه صلی الله علیه و آله أنه قال: إن القرآن نزل جميعه علي معني إياك أعني و اسمعي يا جاره.۵
این حدیث، ظاهراً یا در اثر اشتباه، به جای امام صادق علیه السلام ، به پیامبر صلی الله علیه و آله منسوب شده و یا بر اساس نقلی که از ابن عباس موجود است، شکل گرفته است. در هر دو صورت، فاقد سندی شناخته شده است و بیشتر به خاطر فاصله زمانی مؤلف اثر تا عهد صدور، هیچ کمکی به تقویت حدیث دوم الکافی نمی‌کند.

روایت در منابع اهل سنت

این حدیث در هیچ یک از منابع روایی اهل سنت نیامده است؛ اما از حدود قرن ششم به بعد، ابتدا در کتب متکلمانی نظیر فخر رازی، به نقل از ابن عباس، وارد شده و سپس در منابع دیگر اهل سنت بازتاب یافته است. متکلمان اهل سنت، نظیر ایجی و فخر رازی نیز

1.. همان، ج۷، ص۲۰۵-۲۰۷؛ ج۹، ص۳۰۰؛ ج۱۱، ص۲۸۳؛ ج۱۳، ص۱۷۹؛ ج۱۶، ص۲۲و....

2.. همان، ج۸، ص۳۷۸.

3.. تفسیر القمی، ج۱،ص۲۹۳؛ ج۲، ص۱۶۰.

4.. به عنوان مثال، در بارۀ آیۀ ۴۳ سورۀ توبه ر.ک: التبیان، ج۶، ص۲۲۶؛ روض الجنان، ج۹، ص۲۵۸-۲۵۹؛ متشابه القرآن و مختلفه، ج۲، ص۶؛ مجمع البیان، ج۵، ص۵۱؛ الفرقان، ج۱۳، ص۱۱۰-۱۱۶.

5.. عوالی اللآلی، ج۴، ص۱۱۵.

صفحه از 19