بررسي روايت نزول قرآن بر مبناي اياک اعني و اسمعي يا جارة - صفحه 18

او سود برده‌اند _ کلام ایشان را بدون اشاره به مأخذ نقل کرده‌اند.
اما این پایان سرنوشت این نقل نبوده و بر خلاف منابع تفسیری اهل سنت _ که استقبال چندانی از نقل فخر و ایجی در نسبت این عبارت به ابن عباس نداشته‌اند _ منابع شیعی بارها این دیدگاه را با اشاره به منابع اهل سنت، به وی نسبت داده‌اند؛ از جمله صاحب بحارالانوار این قول را با استناد به عنوان عام «کتب اهل سنت» با قطعیت، به ابن عباس نسبت داده است.۱
تذکر یک نکته ضروری است که اگر این قاعده به ابن عباس منسوب نشود یا در این که او راوی است، شک به وجود بیاید، نتیجه این نیست که قاعده در تفاسیر اهل سنت پذیرفته نبوده یا کاربرد ندارد؛ زیرا «ایاک اعنی...» در هر صورت، قاعده‌ای ادبی و بلاغی و واقعیتی زبانی محسوب می‌شود که به کارگرفتن آن نیازمند نقل نیست؛ به خصوص که روایت اول الکافی، به نقل از ابن عباس، به یک مسأله کاملاً عام اشاره می‌کند و تمامی آیات قرآن را در برمی‌گیرد. بنا بر این، نمی‌توان از متن آن در باره آیات عتاب _ که با قاعده مورد بحث ارتباط مستقیم دارد _ قانونی خاص و قطعی استخراج کرد. علاوه بر استفاده مستقیم مفسران اهل سنت از قاعده «ایاک اعنی»، کاربرد غیر مستقیم آن نیز از گذشته‌ها، بدون استفاده از عنوان قاعده، در میان این گروه رایج بوده است. در متون ایشان بارها با عباراتی مواجه می‌شویم که ناظر بر همین معناست؛ مثل این جمله: «خطاب با رسول است، اما مراد امت او، یهود، نصارا یا دیگران هستند»،۲ عبارت «خطاب کنایی» نیز از همین قبیل است.

نتیجه

نتایجی که در پی می‌آید، حاصل بحث ماست:
_ قاعده «کنایی بودن خطاب» یا، به تعبیر رایج، «ایاک اعنی و اسمعی یا جارة»، قاعده‌ای زبانی است که در سیره عقلا به کار گرفته می‌شود. بنا بر این، استفاده از آن، در صورت فراهم شدن تمام شرایط، مانعی ندارد؛ روایاتی هم که بر آن دلالت می‌کنند، در حکم تأیید و امضای سیره عقلا محسوب می‌شوند.
_ در تأیید این قاعده با دسته‌ای از روایات رو به رو هستیم که بر تطبیق قاعده بر تمامی آیات تأکید دارند. این روایات را می‌توان اشاره معصومان به جهان شمولی و زمان شمولی

1.. ج۳۴، ص۳۸۵؛ همچنین به عنوان نمونه، ر.ک: مجمع البیان، ج۷، ص۴۲۱؛ تفسیر نمونه، ج۱۶، ص۱۸۹.

2.. ر.ک: ابتدای مقاله.

صفحه از 19