میکند، به لحاظ رتبی مقدم بر نحوه نزول آن است؛ لذا بین این دو منافاتی وجود ندارد. دلیل دوم، این که شیخ طوسی، طبرسی و علامه مجلسی از یک سو قایل به حدوث قرآن و از سوی دیگر، قایل به نزول دفعی آن بودهاند.۱
نزول بخشی از قرآن، در شب قدر
شاید مراد روایت، نزول بخشی از قرآن، در شب قدر باشد و سپس تا زمان رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله ادامه یافته است.۲
بررسی دلالی روایت
روایت مذکور، ظهور در نزول یک باره جمیع قرآن در شب قدر دارد، نه نزول بخشی از آن که شیخ مفید پنداشته است؛ زیرا مراد از «الْقُرْآنُ» در بخش اولِ روایت جمیع قرآن کریم است. البته در صورتی که «ال» مذکور، «الِ» عموم و استغراق باشد، نه «الِ» جنس، مؤید این مطلب آن است که ذیل روایت «ثُمَّ نَزَلَ فِی طُولِ عِشرِینَ سَنَةً» ناظر به نزول تدریجی کل قرآن در طول بیست سال است و در ادامه روایت، قرآن کریم در عرضِ صحف، تورات، انجیل و زبور قرار گرفته است. اما یکی از حکمتهای نزول دفعی این است که رسول خدا صلی الله علیه و آله از همان ابتدای نزول وحی، نسبت به رسالت خویش آگاهی کامل داشته، اما تبلیغ آن با توجه به شرایط زمانی، مکانی و با توجه به ظرفیت و قابلیت مردم اقتضا میکرد که قرآن در زمان رسالت ایشان به تدریج نازل شود. افزون بر این، در همین بخش، پیش از ذکر قرآن، نزول یک باره چهار کتب مذکور هر کدام در شب خاصی از ماه رمضان ذکر شده، سپس نزول قرآن در شب قدر بیان شده که به نظر میرسد این بخش از روایت ناظر به تمایز قرآن کریم نسبت به کتب پیشین است که تنها در شب قدر نازل شده است. از سوی دیگر، نزول دفعی کتب پیشین _ که دارای مصلحت و حکمت بوده _ چرا قرآن کریم، أفضل و أکمل کتب الهی، فاقد این مصلحت و حکمت باشد، لذا اعتقاد به نزول دفعی قرآن در کنار اعتقاد به نزول تدریجی آن امری است که از یک سو سازگاری با مقام و جایگاه ویژه پیامبر اکرم در میان انبیای الهی دارد و از سوی دیگر، با جایگاه و تمایز قرآن کریم در میان کتب آسمانی دیگر سازگاری دارد. نکته دیگر این که آگاهی پیامبر از نزول اولیه منافاتی با
1.. التبیان، ج۱، ص۴۳۲ و ج۶، ص۳۲۰ و ج۸، ص۳۴۵ و ج۲، ص۱۲۱؛ مجمع البیان، ج۹، ص۴و ۶۰ و ج۲، ص۴۹۷؛ بحارالأنوار، ج۸۹، ص۱۱۷و ۱۱۹ و ج۱۸، ص۲۵۳.
2.. تصحیح الاعتقاد، ص۱۲۴.