بررسی سندی نشان میدهد که آنها طریقشان را به «أبوعوانه، از موسی بن ابی عائشه، از سعید بن جبیر، از ابن عباس» رساندهاند. این روایت از ناحیه ابن عباس و نیز از ناحیه هر یک از سه راوی دیگر آن، متفرد است. از سوی دیگر، ابن عباس، سه سال پیش از هجرت متولد شده، حال آن که سوره قیامت مکی و سی و یکمین سوره به ترتیب نزول است؛۱ یعنی به احتمال بسیار در اوایل بعثت و پیش از تولد ابن عباس نازل شده است.
تأویل صدوق
تأویل صدوق از حدیث مذکور، بعید است؛ زیرا نهی کردن خداوند از عجله نمودن به قرآنی که در آسمان چهارم است تا این که زمان وحی تمام شود، هیچ وجهی ندارد؛ چرا که پیامبراکرم صلی الله علیه و آله پیش از وحی، به آنچه در آسمان چهارم بوده (قرآن) احاطه علمی نداشته است. بر این اساس، نهی کردن از آنچه در امکان وی نبوده هیچ معنایی ندارد.۲
بررسی دلالت آیه کریمه
آیه «...وَ لاتَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ یُقْضی إِلَیْکَ وَحْیُهُ...»۳ میرساند که وقتی وحی قرآن برای آن حضرت میآمده، قبل از این که وحی تمام شود، شروع به خواندن آن میکرده است و خداوند ایشان را نهی فرموده از این که در قرائت قرآن و قبل از تمام شدن وحی آن عجله کند. لذا در معنای آیه «لاتُحَرِّکْ بِهِ لِسانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ إِنَّ عَلَیْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ فَإِذا قَرَأْناهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ» است. مؤید این معنا جمله بعدی است «وَ قُلْ رَبِّ زِدْنِی عِلْماً» که میرساند به جای این که در آیهای که هنوز به تو وحی نشده، عجله کنی، علم بیشتری طلب کن. و برگشت معنا به این می شود که اگر به قرائت آیهای که هنوز بر تو نازل نشده عجله میکنی، برای این است که تا اندازهای بدان علم پیدا کردهای، ولی به آن مقدار علم اکتفا مکن و از خدا علم جدید بخواه، و بخواه که صبرت دهد تا بقیه وحی را بشنوی. این آیه از جمله مدارکی است که مضمون روایاتی را تأیید میکند که قرآن کریم دو بار نازل شده؛ یک بار نزول دفعی تمام آن و دیگر نزول تدریجی. و مؤید آن، این است که اگر رسول خدا صلی الله علیه و آله قبل از تمام شدن آیه، و یا چند آیهای که مثلاً الآن جبرئیل آورده، علمی به بقیه آن نمیداشت، معنا نداشت بفرماید: قبل از تمام شدن وحیاش در خواندنش عجله مکن. پس معلوم
1.. أسد الغابة، ج۳، ص۱۹۳؛ التفسیرالحدیث، ج۱، ص۱۵.
2.. تصحیح الاعتقاد، ص۱۲۵.
3.. سوره طه، آیه ۱۱۴.