ادله و اشکالات او از این قرار است:
1) قرآن کریم دلالت بر نزول تدریجی میکند: مانند آیه «وَ قالَ الَّذینَ کَفَرُوا لَوْ لا نُزِّلَ عَلَیْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً واحِدَةً..» . سید مرتضی سپس به معنای ترتیل استناد کرده که ورود شیء در پی شیء دیگر است و برگرداندن معنای آن را به علم به آن غیر صحیح دانسته است؛ زیرا ظاهر آیه بر خلاف آن دلالت میکند.۱
در پاسخ باید گفت: نزول قرآن کریم در این آیه ناظر به مرحله نزول اولیه قرآن بر پیامبر صلی الله علیه و آله نیست بلکه این آیه ناظر به مقام و مرحله تبلیغ و قرائت قرآن از ناحیه پیامبر صلی الله علیه و آله بر مخاطبان است. از آنجا که نزول یک باره قرآن در این مرحله و قرائت آن بر مردم، مصالحِ نزول تدریجی آن را ندارد و پذیرش همه احکام و قوانین آن یک باره برای مردم سخت بوده و از سوی دیگر، اشتمال قرآن بر ناسخ و منسوخ و پاسخ به برخی از سؤالها و خبر دادن از برخی وقایع گذشته و آینده و عوامل دیگر، سبب میشد که قرآن کریم در مقام تبلیغ و تلاوت بر مردم به صورت تدریجی نازل شود تا هماهنگی و ارتباط آیات آن با مسائل، حوادث و نیازهای مردم در طول بیست و سه سال برقرار شود. مؤید این مطلب، آن که آیه مذکور در مقام تبلیغ بر مردم است، نه در مقام تلقی وحی اولیه قرآن کریم، ذیل آیه «وَ رَتَلْناهُ تَرْتیلاً» و نیز آیه بعد «وَ لایَأْتُونَکَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئْنَاکَ بِالْحَقّ وَ أَحْسَنَ تَفْسِیرًا» است. به عبارت دیگر، این آیه تنها نزول دفعی قرآن در مقام تبلیغ و قرائت آن بر مردم را نفی میکند و هیچ دلالتی بر نفی نزول دفعی آن بر پیامبر صلی الله علیه و آله [بر قلب پیامبر به گفته فیض کاشانی و علامه طباطبایی۲ ] در مقام تلقی اولیه و آگاهی اولیه از قرآن پیش از مقام و مرحله تبلیغ آن بر مردم ندارد. از سوی دیگر، اگر مدلول این آیه را نفی کلی نزول دفعی قرآن بدانیم، با مدلول آیات بیانگر نزول دفعی، در تعارض خواهد بود.
2) سید مرتضی سپس در باره آیه «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ..» بر این باور است که «ال» در «الْقُرْآنُ»، «ال» جنس است، نه «ال» عموم، لذا دلالت بر این میکند که بخشی از قرآن کریم در ماه رمضان نازل شده است. وی به استعمالات عرفی، مانند «هذه أیام أکل فیها اللحم، و هذه أیام أکل فیها الثرید»، استناد کرده و مراد از آن را، جنس و نوع دانسته است.۳
1.. سوره فرقان، آیه ۳۲؛ رسائل المرتضی، ج۱، ص۴۰۴.
2.. تفسیرالصافی، ج۱، ص۶۵؛ المیزان، ج۲، ص۱۸.
3.. سوره بقره، آیه ۱۸۵؛ رسائل المرتضی، ج۱، ص۴۰۴؛ الأمالی، ج۴، ص۱۶۱و۱۶۲.