رجعت - صفحه 47

اعلام کرده است؛ مانند:
قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام : لَيْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ يُؤْمِنْ بِكَرَّتِنَا وَ يَسْتَحِلَّ مُتْعَتَنَا؛۱
از ما نیست کسی که به بازگشت ما ایمان نداشته باشد و متعه را حلال نداند.

احتمال دیگر، این است که به دلیل کثرت روایات این باب _ که از حد تواتر فزون
است _ و اهمیت و اعتبار برخی از این روایات، اعتقاد به رجعت را از ضروریات مذهب دانسته‌اند؛ اما برخی از معاصران منکر ضروری بودن آن هستند و اعتقاد به آن را به اثبات روایات مربوط وابسته دانسته‌اند؛۲ اما گویا مقصود آنان این بوده که اعتقاد به رجعت از اصول دین نیست۳ و گرنه با توجه به کمیت و کیفیت احادیث رجعت، باید آن را از ضروریات مذهب دانست؛ هر چند از فروع اعتقادی است.۴
علامه مجلسی در باره کمیت و کیفیت احادیث رجعت می‌گوید:
چگونه ممکن است کسی به صدق گفتار ائمه اهل بیت علیهم السلام ایمان داشته باشد و احادیث متواتر رجعت را نپذیرد؟ احادیث صریحی که شماره آن به حدود دویست حدیث می‏رسد که چهل و چند نفر از راویان ثقات، و علمای اعلام،۵ در بیش از پنجاه

1.. من‏لایحضره‏الفقیه، ج۳، ص۴۵۹. البته این حدیث به دلیل مرفوع بودن، ضعیف است؛ اما به هر حال، در باور به ضروری بودن اعتقاد به رجعت تأثیرگذار بوده است. حدیث مرسل مشابهی نیز که شیخ مفید در المسائل السرویه (ص۳۲) نقل کرده، همین وضعیت را دارد.

2.. مانند علامه سید محسن امین در کتاب نقض الوشیعة(ص۴۷۳) و محمد جواد مغنیه در الجوامع و الفوارق بین السنة و الشیعة (ص۳۰۲) و محمد رضا مظفر در عقائد الامامیه (ص۸۴).

3.. چنان که مرحوم مغنیه در الجوامع و الفوارق بین السنة و الشیعة (ص۳۰۲) به این موضوع تصریح می‌کند.

4.. با توجه به این که این بزرگان کتاب‌هایشان را در پاسخ به مخالفان نوشته‌اند، احتمال می‌رود که این نظر را به این دلیل داده‌اند که مخاطب ظرفیت درک آن را نداشته و به ناچار در حد ظرفیت او سخن گفته‌اند. این روشی است که از شیوه تبلیغ انبیا به دست آمده است. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «إِنَّا مَعَاشِرَ الْأَنْبِیَاءِ أُمِرْنَا أَنْ نُکَلِّمَ النَّاسَ عَلَی قَدْرِ عُقُولِهِمْ» (الکافی، ج۱، ص۲۳). امامان شیعه نیز به همین روش عمل کرده‌اند؛ مثلاً امام صادق علیه السلام در پاسخ به پرسش از امور بزرگی مانند رجعت، به دلیل آن که مخاطبان نمی‌توانستند معنای درست آن را درک کنند، پاسخ دادند که اینک وقت این حرف‌ها نیست: «عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللهِ علیه السلام عَنْ هَذِهِ الْأُمُورِ الْعِظَامِ مِنَ الرَّجْعَةِ وَ أَشْبَاهِهَا، فَقَالَ: إِنَّ هَذَا الَّذِی تَسْأَلُونَ عَنْهُ لَمْ یَجِئْ أَوَانُهُ، وَ قَدْ قَالَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ: بَلْ کَذَّبُوا بِما لَمْ یُحِیطُوا بِعِلْمِهِ وَ لَمَّا یَأْتِهِمْ تَأْوِیلُهُ» (منتخب البصائر، ص۲۴؛ بحارالانوار، ج۵۳، ص۴۰). عیاشی نیز در تفسیرش مشابه این پرسش و پاسخ را به نقل از حمران از امام باقر علیه السلام می‌آورد (تفسیر العیاشی، ج۲، ص۱۲۲). به نظر می‌رسد به دلیل شباهت کامل متن پرسش و پاسخ، یک حدیث بوده که دو گونه نقل شده است.

5.. ثقة الإسلام الکلینی و الصدوق محمد بن بابویه و الشیخ أبی جعفر الطوسی و السید المرتضی و النجاشی و الکشی و العیاشی و علی بن إبراهیم و سلیم الهلالی و الشیخ المفید و الکراجکی و النعمانی و الصفار و سعد بن عبد الله و ابن قولویه و علی بن عبد الحمید و السید علی بن طاوس و ولده صاحب کتاب زوائد الفوائد و محمد بن علی بن‏ إبراهیم و فرات بن إبراهیم و مؤلف کتاب التنزیل و التحریف و أبی الفضل الطبرسی و إبراهیم بن محمد الثقفی و محمد بن العباس بن مروان و البرقی و ابن شهرآشوب و الحسن بن سلیمان و القطب الراوندی و العلامة الحلی و السید بهاء الدین علی بن عبد الکریم و أحمد بن داود بن سعید و الحسن بن علی بن أبی حمزة و الفضل بن شاذان و الشیخ الشهید محمد بن مکی و الحسین بن حمدان و الحسن بن محمد بن جمهور العمی مؤلف کتاب الواحدة و الحسن بن محبوب و جعفر بن محمد بن مالک الکوفی و طهر بن عبد الله و شاذان بن جبرئیل و صاحب کتاب الفضائل و مؤلف کتاب العتیق و مؤلف کتاب الخطب و غیرهم‏ (بحارالانوار، ۵۳، ص۱۲۲- ۱۲۳).

صفحه از 68