گذشته و آینده وجود دارد. روایات این باب نیز فراتر از حد تواتر است. در ادامه بحث به ادله قرآنی میپردازیم.
ادله قرآنی رجعت
ادله متعددی از قرآن کریم بر وقوع، و به طریق اولی، بر امکان رجعت دلالت دارند
که برخی از آنها در بحث از تاریخ رجعت گذشت. البته برای اثبات امکان رجعت
کافی است که به ادله معاد _ که در قرآن فراوان است _ مراجعه شود؛ زیرا ماهیت رجعت
و معاد یکی است و تنها ظرف آنها تفاوت دارد. کسی که امکان رجعت را انکار میکند،
در واقع به قدرت خدا کفر ورزیده و نمیتواند در زمره مسلمانان قلمداد شود. بنا بر این، استبعادهایی که جمعی از اهل سنت کردهاند، یا از بیخبری است، یا از سر لجاجت است.
آیاتی که به نوعی بر رجعت دلالت دارند، زیادند. از میان آنها مواردی را که قابل تأویل دیگری باشد، نمیآوریم و تنها تعدادی را که با صراحت بیشتری بر رجعت در آینده دلالت دارند، خواهیم آورد. البته این نکته را باید در نظر داشت که مفسران اهل سنت به دلیل مخالفت جدی با رجعت، تلاشهای زیادی برای تأویل این آیات کردهاند که به برخی آنها اشاره خواهد شد:
۱. قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَ أَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَی خُرُوجٍ مِنْ سَبِيلٍ؛۱
میگویند: «پروردگارا، دو بار ما را به مرگ رسانیدی و دو بار ما را زنده گردانیدی. به گناهانمان اعتراف کردیم؛ پس آیا راه بیرونشدنی [از آتش] هست؟».
این آیه از دو مرتبه مرگ و زنده شدن یاد میکند. با توجه به این که مرگ تنها در جایی معنا دارد که پیش از آن زندگی باشد، نمیتوان برخی تفاسیر۲ را _ که مرگ اول را مربوط به نبودن قبل از خلقت معنا کردهاند _ پذیرفت. لفظ «امتنا» دلالت بر این دارد که گوینده هویتی دارد و دو مرگ را درک کرده است. پیش از به وجود آمدن، هویتی برای گوینده متصور نیست تا بگوید «امتنا» و پس از بازگشت به زندگی در قیامت نیز دیگر مرگی نیست. حتی اگر بپذیریم که نبود قبل از خلقت را «مرگ» به حساب آوریم، اما «میراندن» به حساب
1.. سوره غافر، آیه۱۱.
2.. مانند ابن مسعود، ابن عباس، ضحاک، قتاده و ابومالک. ابن کثیر و تعدادی دیگر از مفسران اهل سنت از این تفسیر پیروی کردهاند (تفسیر القرآن العظیم، ج۷، ص۱۲۰).