صادق علیه السلام پاسخ به این گروه میدهد:
أَ يحْشرُ اللهُ فِي الْقِيَامَةِ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً وَ يَتْرُكُ الْبَاقِينَ، إِنَّمَا ذَلِكَ فِي الرَّجْعَةِ، فَأَمَّا آيَةُ الْقِيَامَةِ فَهَذِهِ وَ حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً إِلَی قَوْلِهِ مَوْعِداً؛۱
آیا در قیامت گروهی از هر امتی محشور میشوند و بقیه رها میگردند؟ [چنین نیست.] این مربوط به رجعت است. اما آیه قیامت این است: «و آنها را محشور میکنیم و کسی از آنها برجای نمیماند. و ایشان به صف بر پروردگارت عرضه میشوند [و به آنها میفرماید:] به راستی همان گونه که نخستین بار شما را آفریدیم [باز] به سوی ما آمدید، بلکه پنداشتید هرگز برای شما موعدی قرار نخواهیم داد».۲
عموم مفسران اهل سنت این آیه را مربوط به حشر در قیامت گرفتهاند و اشکال
ذکر شده را بیجواب نهادهاند و به تفاوت میان دو حشر ذکر شده در آیه اشاره نکردهاند۳ . برخی تفسیرها تفاوت دو حشر را بیان کرده و گفتهاند که حشر عمومی (مذکور در آیه
47 سوره کهف) برای همه است و حشر ذکر شده در آیه مورد بحث خاص کافران است
که بعد از حشر کلی اتفاق میافتد و برای عذاب کردن آنهاست۴ . اما اولاً، چنین برداشتی از آیه هیچ دلیل و شاهدی ندارد. ثانیاً، آن دیگر حشر نیست؛ زیرا در حشر به معنای
لغوی سه قید وجود دارد: برانگیختن، جمع کردن و راندن۵ در حالی که کافران قبل
از این از قبور برانگیخته شدهاند و دوباره برانگیخته نمیشوند و حشر مجدد برایشان بیمعناست. در حشر به معنای اصطلاحی لازم است که جمع کردن از قبور باشد که
با تفسیر یاد شده، کافران قبلاً محشور شدهاند و حشر مجدد آنها تحصیل حاصل
و بیمعناست.
از این میان آلوسی به نقل از طبرسی در مجمع البیان به نظریه شیعه اشاره و آن را رد
1.. سوره کهف، آیه ۴۷- ۴۸.
2.. تفسیر القمی، ج۱، ص۲۴؛ بحارالانوار، ج۵۳، ص۵۱.
3.. از جمله عبدالکریم خطیب در التفسیر القرآنی للقرآن (ج۱۰، ص۲۹۴)، مراغی در تفسیر المراغی (ج۲۰، ص۲۲)، مظهری در التفسیر المظهری (ج۷، ص۱۳۵)، زحیلی در التفسیر المنیر فی العقیدة و الشریعه و المنهج (ج۲۰، ص۳۶)، حجازی در التفسیر الواضح (ص۸۰۷)، طنطاوی در التفسیر الوسیط (ج۱۰، ص۳۵۹)، سورآبادی در تفسیر سورآبادی (ج۳، ص۱۷۹۲)، آل سعدی در تفسیر الکریم الرحمن (ج۱، ص۷۲۸)، قرطبی در الجامع لاحکام القرآن (ج۱۴، ص۲۳۸)، سیوطی در الدر المنثور فی تفسیر المأثور (ج۵، ص۱۱۷)، طبری در جامع البیان فی تفسیر القرآن (ج۲۰، ص۱۲)، ابن کثیر در تفسیر القرآن العظیم(ج۶، ص۱۹۳)، ابن ابی حاتم در تفسیر القرآن العظیم (ج۹، ص۲۹۲۷)، نیشابوری در تفسیر غرائب القرآن و رغائب الفرقان (ج۵، ص۳۲۲) و دیگران.
4.. مانند بروسوی در روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم (ج۱۰، ص۲۳۷).
5.. التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۲، ص۲۲۴.