که در بخش مثبت، علاوه بر یمن، از واژههای «خیر» و «سرور» نیز استفاده کرده است. وی معتقد است که سعادت، ضد نحوست و به معنای خیر و سرور است. از تعریف وی چنین به دست میآید که سعادت، ترکیبی از خیر و سرور است.۱
از مجموع آنچه گذشت، میتوان نتیجه گرفت که چند واژه کلیدی در معنای سعادت در نظر گرفت: «خیر» و «سرور». با توجه به معنا و جایگاه هر کدام از این کلید واژهها میتوان گفت سعادت به معنای هر چیزی است که ترکیبی از خیر، سرور را داشته باشد که در برابر شدت و سختیهای (شرور) آسیبزا و رنجآور است.
(خیر + سرور = سعادت)
بر اساس این تعریف، سعادت دو پایه اساسی دارد که هر کدام مربوط به یک بعد خاص هستند و در ادامه به بررسی آنها میپردازیم:
از نظر ماهیت، در واقع از امور خوب و مثبتی است که هیچ شر و بدی در آنها نبوده و برای انسانها رغبتآور است. هیچ انسانی نیست که سعادت را در شر و بدی بداند. تفاوت موجود در مکتبها، در تعریف خیر و تعیین مصداق آن است. لذا شناخت خیر امری مهم در این بحث است. باید دانست که خیر بودن امور بر اساس تعریف افراد و مکاتب تعیین نمیشود. خیر بودن و شر بودن هر امری، واقعیتی است که بر اساس نظام توحیدی توسط خداوند برای هر کدام از آنها تعیین شده است و تنها کار بشر آن است که باید آنها را شناسایی کرده و بر اساس آن برنامه زندگی و کنشها و واکنشهای خود را تنظیم نماید.
از نظر هیجانی، سرورآور و شاد کننده است و موجب خوشحالی فرد میگردد، نه غم و حسرت. از آنجا که سعادت با خیرِ پایدار سر و کار دارد، حتماً به سروری پایدار نیز میانجامد. اگر اموری موجب لذت آنی شوند و انسان را در لحظه حال، شاد و خوشحال سازند، اما وی را دچار اندوه پایدار آینده سازند، نمیتوانند جزئی از سعادت به شمار روند. بنا بر این، باید توجه داشت که شادیهای لحظهای و مقطعی انسان را نفریبند که نهایتی جز شقاوت و بدبختی نخواهند داشت.
دیدگاه متون
هر چند ابتدا به نظر میآید که کوشش در بیان معنا و تعریف سعادت از قبیل توضیح
۱.. «السعد اصل یدل علی خیر و سرور خلاف النحس» (معجم مقاییس اللغه).