مؤلفه‌هاي احساس سعادتمندي در احاديث با رويکرد روانشناختي - صفحه 129

دیدیم که قضا و قدر یعنی آنچه خداوند معین کرده و به آن حکم می‌کند؛ حال آنچه خداوند در بعد تکوین به آن حکم می‌کند، یا خوشایند است و یا ناخوشایند که از آنها به نعمت یا بلا یاد می‌شود.۱
اما مسأله مهمی که می‌تواند ابعاد دیگر احساس سعادتمندی را روشن کند، چگونگی واکنش به این دو موقعیت است، نه خود موقعیت‌ها. اگر واکنش به اصل قضا و قدر، رضامندی است، واکنش به اقسام قضا و قدر چیست؟ همان گونه که در روایات، سه واژه قضا، بلا و نعما با هم می‌آمدند، سه مفهوم «رضا»، «صبر» و «شکر» نیز با هم می‌آیند. رضا، واکنش به اصل قضاء است، اما صبر واکنش به بلا و شکر واکنش به نعما است. اکنون به بررسی مستندات می‌پردازیم؛ به عنوان نمونه، امام کاظم علیه السلام نقل می‌کند که در یکی از جنگ‌ها، گروهی خود را به رسول خدا صلی الله علیه و آله عرضه داشتند. حضرت پرسیدند که اینان چه کسانی هستند؟ پاسخ دادند: ای رسول خدا، ما مؤمن هستیم. حضرت پرسیدند: ایمانتان به چه درجه‌ای رسیده است؟ و آنان در پاسخ گفتند:
الصبر عند البلاء، و الشكر عند الرخاء، و الرضا بالقضاء.۲
در حدیثی که از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نقل شده است، افرادی که واکنششان نسبت به سه موقعیت قضا و بلا و نعمت، رضامندی و صبر و شکر باشد، خدای متعال آنها را جزء بندگان راستین درگاه خود قرار می‌دهد:
إنَّ اللهَ جَلَّ ثَنَاءُهُ يَقولُ: وَ عِزَّتي وَ جَلَالِي، مَا خَلَقتُ مِن خَلقِي خَلقاً أحَبَّ إلَيَّ مِن عَبدِيَ المُؤمِنِ، وَ لَذَلِكَ سَمَّيتُهُ بِاسمي مُؤمِناً... فَليَرضَ بِقَضَائِي، وَ ليَصبِر عَلَي بَلَائِي، وَ ليَشكُر نَعمَائِي،أكتُبهُ يا مُحَمَّدُ مِن الصِّدّيقينَ عِندِي؛۳
خداوند - که ثنایش والاست - می‌فرماید: به عزت و جلالم سوگند! از میان آفریدگانم، آفریده‌ای که نزد من محبوب‌تر از بنده مؤ منم باشد، نیافریدم وبدین جهت او را به اسم خودم، مؤمن نام نهادم... پس باید به قضای من، خشنود باشد وبر بلای من شکیبایی بورزد و نعمت های مرا سپاس بگذارد. ای محمد! او را در شمار صدّیقین [بندگان راستین] درگاه خود می نویسم.

1.. این یک نکته مهم در فهم صحیح این روایات و شناخت دقیق نسبت میان مفاهیم دینی است. نمی‌توان این سه را در عرض هم و یا به صورت مستقل تحلیل کرد. دو موضوع بلا و نعمت، در عرض یکدیگرند و هر دو در طول موضوع قضا قرار می‌گیرند.

2.. الکافی، ج٢، ص٤٨، ح٤.

3.. مشکاة الانوار، ص۳۳.

صفحه از 139