مؤلفه‌هاي احساس سعادتمندي در احاديث با رويکرد روانشناختي - صفحه 137

ختم نمی‌شود. پیش‌تر گفتیم که همه امور انسان و زندگی او توسط خداوند متعال تقدیر می‌شود. هر چند در باره سرور و شادی واژه‌ تقدیر به کار نرفته است، اما به هر حال این که انسان نیاز به نشاط دارد و نشاط از راه لذت تأمین می‌شود و لذت عوامل مختلف و شرایط خاصی دارد، همگی جزء تقدیرهای تکوینی خداوند متعال هستند. از این رو، در این جا با دو مفهوم رو به رو هستیم: «سرور مقدر» و «سرور مؤثر».
سرور مؤثر یعنی آن شادی‌ها و لذت‌هایی که در زندگی اثر گذاشته و نشاط را به وجود می‌آورند. عامل تبدیل سرور مقدر به سرور مؤثر، «التذاذ» انسان و استفاده درست از عوامل لذت‌بخش است. التذاذ، شادی را به وجود می‌آورد و در نتیجه احساس نشاط به وجود می‌آید. اما کار بدینجا نیز ختم نمی‌شود. در مرحله بعد باید لذت را مورد بررسی قرار داد تا به صورت مشخص، معلوم شود که برای تحقق احساس نشاط و سرزندگی چه باید کرد.

التذاذ مادی _ التذاذ معنوی

لذت انواعی دارد که عبارتند از لذت مادی و لذت معنوی. این نیز بدان جهت است که انسان موجودی دو بعدی و مرکب از بعد مادی و معنوی است. از این رو، نشاط او نیز دو بعدی است و لذتی نیز که می‌خواهد آن را تأمین کند، دو بعدی است. از این رو، برای تحقق نشاط باید لذت‌ها مادی و معنوی را تأمین نمود.
تحلیل انواع مختلف روایات مربوط به این بخش نشان می‌دهد که نشاط به دو بعد مادی و معنوی تقسیم می‌شود. انسان موجودی دو بعدی است و لذا نشاط او نیز دارای دو بعد است. از این رو، در روایات قلمرو نشاط مشاهده می‌شود که با هر کلید واژه‌ای که این مسأله مطرح شده باشد، به هر دو بعد مادی و معنوی انسان پرداخته است؛ به عنوان نمونه، در روایات سرور، از سویی خداوند متعال مایه سرور عارفان ۱ و قرآن کریم مایه شادی قلب۲ یاد شده است و از سوی دیگر، عطر، خوردن عسل، نگاه به سبزه و سوارکاری نیز به عنوان عوامل سرور یاد شده است.۳

1.رسول الله صلی الله علیه و آله در دعای جوشن کبیر: یا سرور العارفین (البلد الامین، ص۴۰۶).

2.. رسول الله صلی الله علیه و آله در دعایی که به امام علی علیه السلام تعلیم دادند:... اللهم نور بکتابتک صدری و اشرح به صدری و فرح به قلبی (الکافی، ج۲، ص۵۷۷، ح۲؛ قرب الاسناد، ص۵، ح۱۶).

3.. رسول الله صلی الله علیه و آله: الطیب یسر، و العسل یسر، و النظر الی الخضرة یسر، و الرکوب یسر (صحیفة الامام الرضا، ص۷۲، ح۱۴۴؛ عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۴۰، ح۱۲۶).

صفحه از 139