چگونه است، صرف نظر مىكنيم و تنها، به بحث تحقّق معرفت فطرى براىانسان در عالم ارواح مىپردازيم. البتّه بر اساس روايات، معتقديم با اعطاى نور علم و شعور به مادّه اوّليّه خلقت، انسان نيز همچون ساير موجودات، حامل شعور و علم مىشود؛ ليكن در بحث پيشرو، مىكوشيم اين فضل و احسان الاهى (يعنى اعطاى معرفت) را در برخى از مراحل خاصّ شكلگيرى انسان مورد بحث و بررسى قرار دهيم. وجود انسان در دو عالم ارواح و ذرّ در احاديث امامان عليهم السلام به صورت مسلّم و روشن بيان شده است. از روايات امامان عليهم السلام بر مىآيد كه خداى تعالى در عوالم قبل، خود را به همه انسانها شناسانده است. اكنون بحث از اين عوالم را پى مىگيريم.
1. انسان در عالم ارواح
بر اساس معارف دينى، تركيب انسان از روح و بدن، امرى مسلّم و پذيرفته شده است. تركيب ميان آن دو، تركيب صناعى و انضمامى است؛ يعنى به گونهاى نيست كه نتوان بين آنها جدايى انداخت و هر كدام بدون ديگرى، بقا و ثبات نداشته باشند. هم روح بدون بدن مىتواند پايدارى و ثبات داشته باشد و هم بدن بدون روح. همچنين هيچ كدام از آن دو، در حدوث خود به همديگر نياز ندارند؛ يعنى نه بدن از روح و به واسطه روح ايجاد شده است و نه روح به واسطه بدن و از بدن؛ بلكه روح و بدن دو موجود جداگانهاند كه خداوند متعال به تقدير علمى دقيق خويش، تا مدّتى ميان آن دو، رابطه حقيقى برقرار كرده و آن دو را در افعال و كردار و تكامل، به همديگر نيازمند ساخته است و هر گاه بخواهد، آن دو را از هم جدا مىكند.
به اتّفاق همه علماى مسلمان، اين جدايى در برزخ ـ كه فاصله زمانى از هنگام مرگ تا قيامت و بعث بدن است ـ تحقّق مىيابد. بنابر اين ارواح انسانها در برزخ، همچون زمان قبل از تركيب با بدن، جدا و مستقلّ از بدنهاى خويش خواهند بود تا اينكه خداوند متعال، دوباره بدنها را گرد آورد و روح هر كدام را به آنها باز گرداند. در خصوص خلقت ارواح پيش از ابدان و وجود عالم ارواح مستقل از ابدان، روايات