مطلب را تاييد بلكه بر آن دلالت مىكند....
نتيجه اين امور، آن است كه براى ارواح ظرفى خاصّ وجود دارد كه در آن ظرف، در صفوف مختلفى قرار مىگيرند. اتّحاد در صفها و قرار گرفتن در يك صف، موجب مىشود كه افراد آن صف همديگر را بشناسند؛ همان گونه كه اختلاف در صفوف، موجب عدم آشنايى و نفرت مىشود؛ و منشأ ائتلاف و اختلاف در دنيا هم همان اتّحاد صف مىباشد. به عبارت ديگر، اختلاف، از مراتب وجود يا تباعد مراتب نشأت مىگيرد.
البتّه ظاهر «الأرواح جنود» مىرساند كه ارواح، بالفعل صفهاى مختلف دارند نه اينكه در گذشته در چنين صفوفى بودهاند. پس معناى حقيقى الفاظ از نظر هيئت و مادّه ـ كه ظاهر روايات نيز مىباشد ـ آن است كه ارواح گر چه به ابدان تعلّق دارند، ظرفى ديگر نيز دارند كه در آن ظرف، داراى صفوفى مختلفاند. اين معنا جز با قول بر تجرّد آنها درست نمىشود. زيرا بر فرض اينكه ارواح اجسامى لطيف باشند، بعد از حلول در ابدان، صفوف و آشنايى حقيقى ميان آنها ـ بدون توجّه به ابدانشان ـ قابل تصوّر نخواهد بود.
2ـ4) نقد و بررسى اين ديدگاه
2ـ4ـ1) حمل اختلاف صفوف ارواح به اختلاف مراتب تشكيكى در وجود، با ظاهر روايات تطبيق نمىكند. زيرا روايات، اختلاف و اتّحاد در صفوف و آشنايى و نفرتِ و حبّ و بغض ارواح را در ارتباط با ايمان و عدم ايمان بر مىشمارد، نه اختلاف درجات وجود.
2ـ4ـ2) اگر به فرض قبول كنيم كه منشأ اختلاف صفوف همان اختلاف مراتب وجود است، باز هم جواب كامل نشده است. زيرادوباره سؤال مىشود كه منشأ اختلاف مراتب وجود چيست؟ در حالى كه اگر بر اساس روايات، از اول، منشأ اختلاف را ايمان و عدم ايمان بگيريم، چنين مشكلى پديد نخواهد آمد.
2ـ4ـ3) حبّ و بغض و تعارف و تناكر ـ كه مربوط به ارواح است ـ نه تنها با قول