انسان در عالم اظلّه و ارواح: آيات و احاديث - صفحه 25

به جسم لطيف بودن ارواح هيچ منافاتى ندارد؛ بلكه دلالت آن بر عدم تجرّد روشن‏تر است. زيرا اگر ارواح را مجرّد بدانيم و براى آنها ظرفى خاصّ قائل شويم و تعارف و تناكر و حبّ و بغض را مربوط به مرتبه تجرّدى آنها بدانيم، در اين صورت، نمى‏توانيم بگوييم روح خاصّ يك شخص با روح خاصّ شخص ديگر، حبّ و بغض و آشنايى و عدم آشنايى دارد حال آنكه امتيازات مطرح شده در روايات، مربوط به شخص خاصّ‏اند؛ يعنى آشنايى و عدم آشنايى در مورد اشخاص خاصّ مطرح شده است. موارد نقل شده از اميرالمؤمنين عليه ‏السلام در اين خصوص نيز بسيار روشن و واضح، گوياى آن است كه حضرتش به شخص خاصّ توجّه مى‏كند و او را از گروه مؤمنان نمى‏شناسد.
به علاوه، روايات هر گونه آشنايى و نفرت و حبّ و بغض در دنيا را مربوط به آشنايى و نفرت روحى نمى‏شمارند؛ بلكه آن آشنايى و نفرتى را كه بدون هيچ گونه سابقه خوبى و بدى از اشخاص پديد مى‏آيد، نشانه آشنايى و نفرت در عالم ارواح مى‏دانند.
2ـ4ـ4) تعارف در ميان ارواح با صرف‏نظر از تعلّقشان به ابدان، در دنيا نيز امكان دارد. بر اساس روايات، ارواح هنگام خواب از ابدان خارج مى‏شوند و در هوا و آسمان با همديگر ملاقات مى‏كنند.
2ـ4ـ5) در احاديث متعدّدى آمده است كه خداوند، جسم ائمه عليهم ‏السلام را از طينت علّيّين و ارواح آنها را از فوق علّيّين خلق كرد و ارواح شيعيان را از علّيّين آفريد. در روايتى پس از تصريح به اين موضوع، آمده است:
فَمِنْ أَجْلِ تلك الْقَرَابَةِ بَيْنَنَا وَ بَيْنَهُمْ قُلُوبُهُمْ تَحِنُّ إِلَيْنَا. (۹: ج۱، ص۱۱۷؛ ۱۱: ج۱، ص۱۸۴؛ ۱۲: ص۴۰؛ ۱۸: ج۱، ص۳۸۹؛ ۲۱: ج۵، ص۲۴۳)به جهت همين قرابت و نزديكى ميان ما و آنهاست كه دلهاى آنها به سوى ما تمايل دارد.
پس معلوم مى‏شود كه تمايل روحى مؤمنان به ائمّه اطهار عليهم ‏السلام و به همديگر، همه از جهت مادّه خلقتىِ ارواح است. تمايل روحى كافران به پيشوايان خود نيز از

صفحه از 32