حديث يوم الدار پژوهش و بررسى - صفحه 47

الوسيلة اين روايت را آورده و افزوده است: «گرامى‏ترين و برترين اين سه تن، علىّ‏بن ابى‏طالب است.»
واسطى گفته كه على [ عليه ‏السلام ] مورد خطاب موازرت نبود؛ پس جواب دادن او نيز روا نيست. مى‏گوييم: شما روايت كرده‏ايد كه پيامبر در روز خندق، در ميان مسلمانان ندا داد: كيست كه به جنگ عمروبن عبدودّ برود تا همسايه من در بهشت باشد؟ امّا هيچ‏كس به او جواب نداد؛ تا اينكه على [ عليه ‏السلام ] به پاى خاست. پيامبر فرمود: طرفِ جنگ، عمرو است. على [ عليه ‏السلام ] گفت: [من آماده‏ام] اگرچه عمرو باشد.
در اينجا نيز حضرتش پاسخ گفته، گرچه مستقيما مورد خطاب نبوده است. بيشتر محقّقان بر آن‏اند كه ابليس، در زمره ملائك نبود؛ امّا امر به سجده تكريم بر آدم عليه ‏السلام به او نيز شد؛ چون در ميان ملائكه حضور داشت.
همچنين مى‏توان گفت كه كلام على عليه ‏السلام به موازرت، ابتدائا بيان شد؛ نه اينكه جوابى به سخن پيامبر باشد. پس منافاتى پيش نمى‏آيد.
نگارنده مى‏افزايد: در سطور پيشين گفتيم كه در اين رويداد، دو كار انجام گرفته است؛ يكى: انذار و دعوت به خداى تعالى، براى امتثال امر الاهى. دوم: دعوت به موازرت، بر اساس وحى از جانب خداى متعال؛ كه حضرت اميرالمؤمنين عليه ‏السلام اين دعوتِ فراگير را پاسخ مثبت گفت. پس براى پاسخ به اشكال، به اين مباحث نيازى نيست.

2ـ 5ـ 1) آيا خليفه و وصىّ معيّن بود؟

واسطى گويد: شرط وصايت و استخلاف، قطعيّت است نه اينكه آنها را مشروط به شرطى قرار دهيم. اين موارد، فقط براى فرد معيّن است؛ امّا پيامبر فرمود: «چه كسى وزارت مرا مى‏پذيرد؟» پس تعيين در كار نيست.

صفحه از 60