ذهبى گفته است: «او به رجال توجّه داشت.» (1/41: ج 2، ص 631؛ ج 3، ص 64) شيخ طوسى در فهرست، ضمن شرح حال برادرش عبدالمؤمن، او را موثّق دانسته است. (1/57: ص 201)
آنها كه ابومريم را ضعيف مىخوانند، علّت اين تضعيف را «شيعى و رافضى بودن» او مىدانند و گفتهاند كه او از سران شيعه است، حديث بريدة (عليّ مولى من كنت مولاه) و نيز حديث رجعت را روايت كرده و بعضى از مسائل مربوط به عثمان را باز گفته است. (1/41: ج 2، ص 631؛ 68: ج 3، ص 64؛ 1/66: ج 2، ص 672 ـ 673؛ 3/6: ج 4، ص 42؛ 2/41: ج 6، ص 53؛ 2/0: ج 2، ص 143)
هر كس به تشيّع (در اينجا، يعنى محبّت على عليه السلام ) بگرايد، يا فضائل اهل بيت عليهم السلام را روايت كند، يا رفتارهاى زشت دشمانشان را باز گويد يا آنها را مورد قدح قرار دهد، در نظر برخى از دانشمندان رجالى اهل تسنّن، مطعون و متروك است. حافظ محدّث، ابنحجر، تشيّع را يكى از دلايل طعن در راويان دانسته و معناى آن را محبّت على عليه السلام مىداند. (2/6: ج 1، مقدّمه، ص 460)
سوم: كسانى كه حكم به صحّت حديث را از آنان نقل كرديم، وثاقت ابومريم را باز گفتهاند. ۱ پس فساد ادّعاى ابنتيميّه كه گفته: «ضعف ابومريم مورد اجماع است» روشن مىشود؛ بلكه اينسخن، بهتان و افتراست و از اين نمونهها در كتاب او منهاجالسنّه مىتوان يافت.
چهارم: مضامين دالّ بر وصايت و خلافت، در طرق ديگر حديث يوم الدار نيز آمده است كه نمونهاى از آنها با ذكر منابع آنها ياد شد. پس حديث، مستفيض است و به بررسى سندى نياز ندارد؛ زيرا بعضى از طرق، بعضى ديگر را تقويت مىكند. (68: ج 3، ص 65)
پنجم. شگفتا! ابنتيميّه چگونه وجود مضمون خلافتِ اميرالمؤمنين عليه السلام پس از پيامبر صلى الله عليه و آله وسلمرا در كتابهاى صحيح و مسند، انكار كرده است؟ با اينكه حديث يومالدار در مسند روايت شده كه رجال او رجال صحاح است. (7: ج 1، ص 111)
1.مانند طبرى، ابناثير، طحاوى، ضياء، مفيد، ابوالصلاح و قاضىنعمان، كه كلام آنها نقل شد.