در روايات ديگر آمده كه پيامبر، بنىعبدالمطّلب و جمعى از بنىالمطّلب را گرد آورد. (68: ج 3، ص 66؛ 3: ج 2، ص 62) بر اين اساس، به نظر مىرسد كه راوى به اشتباه، كلمه «عبد» را افزوده است. اين گونه اشتباهات در گزارشهاى راويان، فراوان پيش آمده و مىآيد؛ لذا نمىتواند دليل بر دروغبودن اصل اين رويداد باشد كه كلّيّت آن (صرفنظر از جزئيات) مورد اتّفاق است.
دوم: فرزندان عبدالمطّلب در آن زمان، ده نفر بودند كه كمسنترين آنها شصت سال داشت. چه استبعادى دارد كه در آن زمان، خودشان فرزندانى داشته باشند كه به چهل نفر برسند؟ (68: ج 3، ص 66)
سوم: در متن روايت آمده: «چهل نفر يا كمتر يا بيشتر» و اين مىرساند كه عدد تقريبى، مورد نظر است نه عدد دقيق.
1ـ3ـ1) ميزان خوردن و نوشيدن
ابنتيميّه مىگويد: بر اساس اين روايت، «هر فردى يك جذعه خورد و يك فرق شير نوشيد.» اين كلام دروغ است؛ چون در ميان بنىهاشم هيچكس به اين ميزان از خوردن و نوشيدن، شهرت نداشتند.
1ـ 3ـ 2) پاسخ
يكم: مرحوم مظفّر به اين اشكال چنين پاسخ مىدهد كه شهرت نداشتن آنها به اين ميزان از خوردن، نمىرساند كه در واقع چنين نبودند. اگر به فرض بپذيريم كه آنان اهلِ چنين خوردنى نبودند، از اين روايت، مبالغه راوى را مىفهميم در اظهار معجزه پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم كه به هر يك از آنها يك ران گوسفند و يك عسّ شير داد. يا اينكه مبالغه بدينصورت روى داده است كه اگر يكى از آنها اراده خوردن به شيوه خودش داشت، مىتوانست بدينگونه بخورد. (68: ج 3، ص 66؛ 72: ج 2، ص 235)