وصىّ و وارث قرار داد و براى من نيز، مانند پيامبران پيشين، وزيرى از خاندانم قرار داده است.» همچنين گزارش ابنطاووس كه پيامبر فرمود: «خداوند نام او را به من اعلام داشته؛ امّا به من امر فرموده است كه شما را فرا خوانم....»
گويا اين مطلب اشاره است به كلام الاهى كه دعاى حضرت موسى عليه السلام را نقل مىكند:
و اجعل لي وزيرا من أهلي * هارون اخي * اشدد به أزري * و أشركه في أمري * كي نسبّحك كثيرا * و نذكرك كثيرا. (طه (۲۰) / ۲۹ ـ ۳۴)
و آيه:
و أخي هارون.... فأرسله معي ردءا يصدّقني... * قال سنشدّ عضدك بأخيك.... (قصص (۲۸) / ۳۴ ـ ۳۵)
پس مراد از وزير، كسى است كه تمام شئون پيامبر خاتم را داشته باشد، به جز نبوّت؛ يعنى بازوى پيامبر را محكم دارد، در حمل بارهاى سنگين نبوّت ـ مانند تدبير امور و تبليغ رسالتـ به او كمك رساند، از او و دينش دفاع كند، حامل اسرار علوم الاهى باشد و مشقّتها و آزارها را در اين راه تحمّل كند.
روشن است كه چنين ويژگيهايى را تنها در كسى مىتوان يافت كه خداى سبحانه انتخابش كند، نه اينكه انسانها او را برگزينند. اين ويژگىهاـ از عصمت و مكارم اخلاقـ امرى واقعى است كه به عنايت الاهى در اين فرد، تحقّق مىيابد، نه اينكه فقط به سبب سبقت در بيعت با پيامبر، محقّق شود. پس كلام پيامبر كه فرمود: «كداميك از شما وزارت مرا مىپذيرد؟» براى اتمام حجّت بر آنها بود.
پنجم: ظاهر حديث با تمام طرق و الفاظ آن، مىرساند كه پيامبر از آنها فقط ايمان به خود را نخواست تا فردى كه وزارت را مىپذيرد، وصىّ و خليفه و وزير و ولىّ او باشد؛ بلكه از آنها خواست كه پس از ايمان، وزارت او را بپذيرد. (72: ج 2، ص 232 به بعد؛ 21: ج 2، ص 278 به بعد، 44: ص 144 به بعد؛ 26: ج 1، ص 352 به بعد؛ 68: ج 3، ص 60 به بعد؛ 42: ص 41 به بعد؛ 1/75: ج 1، ص 119 به بعد) لذا فرمود: «كداميك از شما وزارت مرا مىپذيرد؟» اگر وزارت، اخوّت، وراثت، وصايت، ولايت و خلافت، از نتايج همان