بررسى مفهوم امامت در پرتو آيه ملك عظيم - صفحه 68

1. مُلك در لغت

ملك در لغت، به معنى سلطنت و استيلا همراه با ضبط و تمكّن در تصرّف است. (40: ج 5، ص 290؛ 5: ج 7، ص 54) يعنى صاحب ملك هم بايد قوّه نگهدارنده و نظام‏بخش داشته باشد كه بتواند امور را نظام بخشد و هم بايد در ملك خود اِعمال تصرّف كند. اين تصرّف و مستولى شدن از نظر لغت، عامّ است.

2. مُلك در اصطلاح قرآنى

در قرآن مجيد، ملك، گاه به معناى سلطنت و آمريّت (بقره (2) / 246 ـ 247؛ زخرف (43) / 51) و گاهى به معناى تسلّط و حقّ تصرّف استعمال شده است. (اسرا(17) / 71) به تصريح قرآن مجيد، ملك به خداى تعالى اختصاص دارد و خداوند آن را به هر كسى و به هر مقدارى كه خواهد، عطا مى‏كند. (آل عمران (3) / 26)

3. حقيقت مالكيّت

حقيقت مالكيت، به معناى تسلّط يافتن و چيره‏شدن بر امور ديگران و مقام آمريّت به صورت مطلق، از آنِ خداى تعالى است؛ چرا كه مالكيت از خالقيّت ناشى مى‏شود و خالق چيزى، مالك آن نيز هست. خداى تعالى خالق همه خلايق است پس مالك مطلق آنها نيز مى‏باشد و همه خلايق ملك طلق اويند. مولويّت نيز بر مالكيت استوار است و كسى حقّ تصرّف و آمريّت دارد كه مالكيت داشته باشد. از سوى ديگر، بديهى است كه حقّ تصرّف قابل تفويض به ديگران نيز مى‏باشد. بنابراين لازم نيست مولويّت به طور مستقيم، بر مالكيت استوار گردد؛ بلكه به اذن مالك و با تفويض مولويّت از سوى او، ديگرى نيز آمريّت و حقّ تصرّف مى‏يابد. تصرّف گاهى، به واسطه همراه‏داشتن شيئى تحقّق مى‏يابد؛ مانند ملك سليمان كه در انگشتر او بود. (46: ج 2، ص 236) و گاهى تصرّف به واسطه علمى‏ـ كه از ناحيه خداوند افاضه شده است ـ صورت مى‏گيرد. البتّه تمام تصرّفاتى كه صاحب ملك اِعمال مى‏كند، به اذن الاهى است و هر تصرّفى نياز به اذنِ لحظه به لحظه دارد و

صفحه از 89