چنين نيست كه ملك به صورت تامّ در اختيار كسى قرار گيرد، به گونهاى كه از اختيار خداوند خارج گردد.
تعبير ملك عظيم مىرساند كه ملك، ذومراتب است كه از مرتبه بالاى آن تعبير به عظيم شده است. صاحبان ملك، در حقيقتِ استيلا اشتراك دارند، لكن صاحب ملك عظيم مرتبه بالاتر استيلا را دارد. همچنين تعبير «عظيم» از آن جهت است كه گستره اين ملك، عظيمتر از قدرت درك و تصوّر ماست. البتّه اين ملك و سلطنت از سوى خداى تعالى به مخلوق عطا شده، امّا به دليل عظمت اين امر، براى ما قابل توصيف نيست. ما تنها مرحلهاى از ملك را در خود مىيابيم و مىفهميم كه بر بعضى از امور تسلّط داريم؛ امّا از حقيقت ملكى كه توصيف به عظيم شده است، دريافتى نداريم. در نتيجه، عظيمبودن ملك بدان معنى است كه از ناحيه ما قابل توصيف نيست. بنابراين براى فهم معناى صحيحى از آن، بايد به روايات صاحبان اين ملك مراجعه شود.
4. معناى ملك عظيم در روايات
خداى تعالى از بدأ خلقت، همواره عدّهاى را در ميان مخلوقات خويش برگزيده و به ايشان حقّ امر و نهى بخشيده و ديگران را به اطاعت از اوامر و نواهى آنان، ملزم فرموده است. خداى تعالى در آيه 54 سوره نساء مىفرمايد:
أمْ يَحْسُدُونَ النّاسَ عَلى ما آتاهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنا آلَ إبراهيمَ الكِتابَ وَ الحِكمَةَ وَ آتيناهُمْ مُلكا عظيما.آيا به مردم حسد مىورزند بر آنچه خدا از فضل خويش به ايشان داده است؟ البتّه ما به آلابراهيم كتاب و حكمت داديم و به ايشان ملك و سلطنتى بزرگ عطا كرديم. رواياتى كه ذيل اين آيه آمده، مُلك عظيم را امامت و فرض الطاعه معنى كردهاند. امام باقر عليه السلام «ملك» را امامت و خلافت (49: ج 23، ص 290) و «ملك عظيم» را وجوب اطاعت معنا كرده است. (33: ص 35 و 509؛ 48: ج 1، ص 186)