اسرار قرار داده است. ۱
6. اعتماد بزرگان بر روايات او
بزرگان طايفه اماميّه، همچون كلينى در كافى، صدوق در عيون اخبار الرضا عليه السلام و توحيد و غير از آن دو، به روايات او اعتماد كردهاند، چنان كه نامش در مشيخه صدوق قرار گرفته و در بيش از هشتاد مورد از او روايت كرده است.
6ـ 1) كسانى كه از آنها روايت كرده است، عبارتاند از:
1) حسين بن يزيد نوفلى (ثقه) عموى او؛
2) ابراهيم بن حكم بن ظهير؛
3) حسين بن سعيد اهوازى (ثقه جليل)؛ (21: ج 1، ص 251)
4) صفوان بن مهران جمّال (ثقه)؛
5) ابن ابىعمير؛
6)حسن بن محبوب؛
7) عبداللّه بن حجال؛
6ـ 2) كسانى كه از او روايت كردهاند:
1) محمّدبن جعفر ابىعبداللّه كوفى اسدى (ثقه)؛ ۲
2 و 3) محمّد بن يحيى العطّار (ثقه) و همچنين پدرش؛
4) محمّدبن موسىبن متوكّل (ثقه به نظر اصحّ)؛
5) على بن احمد بن محمّد بن عمران دقاق. (شيخ صدوق با تعبير «رضىاللّه
1.مؤلّف مقاله، در بخشى از مقاله خود، متن كامل هجده روايت مختصر و مفصّل را ـ كه موسى بن عمران در طريق روايتى آنهاست ـ نقل كرده و آنها را شاهد آورده بر اين مدّعا كه موسى بن عمران نخعى، راوى روايات بلندى در مباحث معارف و عقايد است؛ رواياتى كه راويان عادّى يا متوسّط، به نقل آنها نمىپرداختند. از آنجا كه اين بخش، اوّلاً طولانى بود و ثانيا خوانندگان را از مسير اصلى بحث دور مىساخت، خلاصهاى از آن تحت عنوان «پيوست مقاله» در پايان اين گفتار، نقل مىشود. (ويراستار)
2.شيخ طوسى در كتاب غيبت، گويد: در زمان سفراء اقوامى ثقه بودند كه توقيعاتى از سوى منصوبين اصلى سفارت براى آنها صادر مىشد؛ از جمله: ابوحسين محمّد بن جعفر اسدى. (۲۳: ص ۴۱۵)