عنه» از او ياد كرده است)؛
6) على بن عبداللّه ورّاق (شيخ صدوق از او نيز با همان تعبير ياد كرده است)؛
7) محمّد بن احمد سنانى (ثقه)؛
8) محمّد بن اسماعيل مكّى برمكى (ثقه، چنان كه صدوق در عيون اخبارالرضا عليه السلام آورده است).
7. صحّت سند زيارت جامعه كبيره
سند زيارت جامعه كبيره تا «موسى بن عمران» صحيح است و اين خود يكى از دلايل وثاقت راوى آن، موسى بن عمران بن يزيد نخعى است.
شيخ صدوق (ره) گويد: «على بن احمد بن عمران دقاق ـ رضىاللّه عنه ـ محمّدبن احمد سنانى، على بن عبداللّه ورّاق، و حسين بن ابراهيم بن احمد بن هشام مكتب، براى ما روايت كردند و گفتند: محمّد بن ابىعبداللّه كوفى، و ابوالحسين اسدى، براى ما روايت كردند و گفتند: اسماعيل مكّى برمكى براى ما روايت كرد و گفت: موسى بن عمران نخعى براى ما روايت كرد.» (15: ج 1، ص 305)
8. سؤال او از امام هادى عليه السلام
كيفيّت درخواست او از امام هادى عليه السلام كه گفت: «اى زاده رسول خدا سخن بليغ و كاملى به من بياموز كه هر گاه خواستم يكى از شما را زيارت كنم، بدان لفظ باشد.» مىرساند كه او به ائمّه عليهم السلام معرفت والايى دارد و عقيده دارد كه آنان عليهم السلام شئونى يكسان و مقاماتى قابل پيروى دارند و نور امامت و مقام خلافت را همسان مىداند.
9. بيان امام هادى عليه السلام
9ـ 1) متن سخنان امام عليه السلام به «موسى بن عمران» مىرساند كه او در شناخت مقامات و اسرار ائمّه عليهم السلام جايگاه بلندى داشته است و اين همانند اعتقاد فقها درباره «عمربن حنظله» است.
