ضمن آنكه ابتكار و تنوّع، اصلى است كه به روشنى؛ در آثار او مىتوان ديد به همين سبب، وظيفه خود مىدانم كه از لغزشها و خطاهاى احتمالى در ترجمه، عذر بخواهم. از آنجا كه درونمايه اين رساله پس از گذشتِ نزديك به هزار سال از زمان تأليف، همچنان تازه و زنده است، اميدوارم بتوانم ترجمهاى دقيقتر و رساتر را از اين رساله، در كتابى مستقل، به چاپ برسانم. انشاءاللّه. ۱
ترجمه رساله
[ مقدّمه مؤلّف] ستايش خداى را به خاطر ارشاد و هدايتى كه ارزانىام داشت؛ و درود او بر آن كس كه با برهان و آيات خود برانگيختش: سرورمان محمّد صلى الله عليه و آله وسلمصاحب شريعت و رهنمونىاش؛ و بر برادر او اميرمؤمنان عليه السلام همو كه براى جانشينى او برگزيده شد و پيامبر وجوب سرورى و امامتش را براى امّت خود روشن كرد ـ همانگونه كه خداى عزّوجّل حقّ پيامبر را در تثبيت نبوت و رسالت آشكار ساخته بود ـ و بر خاندان او، يعنى فرزندان و دودمانش.
حق براى جوينده آن آشكار و باطل براى اهل آن نابودكننده است. خداوند سبحانه به فضل خود، براى مكلّفان، ادلّهاى قرار داده و به عدل خود، دلايل مخالفان را از ميان برده است. هر كه عقلش را به كار گيرد، راه يابد و هر كه هواى نفسش را پيروى كند، نابود شود.
برادر دينى من! كه خداوند تو را مؤيّد بدارد! به من خبر رسيد كه با فردى در باب امامت، گفتوگو كردى و او باور نداشت كه امامت، همانند رسالت، اصلى از اصول دين باشد. مدّعاى او اين بود كه امامت مانند رسالت نيست؛ بلكه مسئلهاى است فقهى و فرعى از فروع نقلى كه منكر آن گمراه و كافر نيست.
من در اين كتاب، مطالبى برايت مىآورم كه با دانستنِ آن، بطلان تمام آنچه را
1.مترجم از لطف استاد محقّق، جناب حجّت الاسلام و المسلمين، حاج شيخ مرتضى فرج پور، سپاسگزار است كه متن كامل ترجمه را قبل از چاپ، بازبينى كرده، تذكّرات بسيار مهمى دادند كه در صحّت ترجمه، اثر گذاشت.