ترجمه رساله الابانه - صفحه 147

بودند؛ چرا كه خداوند اطاعت ايشان را همانند اطاعت پيامبرش واجب گردانيد. به همين جهت، بايد در عصمت و كمال، همانند پيامبر باشند؛ و گرنه به طاعت كسى امر شده كه دچار نقص و لغزش است، ستم روا مى‏دارد، جهالت مى‏ورزد و به دور از لغزش، در هيچ راهى گام بر نمى‏دارد و احدى از امّت را به كمال نمى‏رساند.
در مورد اين آيه، سه گونه سخن گفته‏اند:
ـ عدّه‏اى مى‏گويند: اولى الامر دانشمندان‏اند. (9: ج 3، ص 334؛ 18: ج 4، ص 151؛ 23: ج 5، ص 168)
ـ عدّه‏اى مصداق آيه را اميران جنگ مى‏دانند. (9: ج 3، ص 335؛ 18: ج 4، ص 150؛ 23: ج 5، ص 167)
ـ و به عقيده بعضى، اينان ائمّه ابرار از اهل بيت رسول اللّه‏ هستند. (بنگريد: 26: ج 4، ص 220 ـ 226)
به عقيده ما، قول سوم همه اقوال را انتظام مى‏بخشد و دو قول ديگر در دورن آن جاى مى‏گيرند؛ چرا كه امامان از اهل بيت رسول اللّه‏ عليهم ‏السلام برترين، والاترين و مشهورترين دانشمندان‏اند و فرماندهى جنگ و سپاه يكى از امورى است كه در قبضه آنان بوده است؛ پس بايد قول سوم را شايسته‏ترين قول بدانيم.
از اينجا نيز روشن مى‏شود كه امامت، اصل است نه فرع و اقرار به آن بر همه واجب است و بر همه فرائض شرعى تقدّم دارد. عقيده به امامت، فقط بر فريضه اقرار به خدا و رسول مقدّم نيست؛ هرچند اقرار به امام عليه ‏السلام و اطاعت او خود شامل اقرار به خدا و رسول و پيروى خدا و رسول است.

دليل سوم: در فريضه امامت، رخصت نيست.

1. به عنوان توضيح و بيان بيشتر بايد گفت: هر فريضه‏اى كه خداوند متعال در شرع واجب كرده است، از عباداتى كه مختص به سمع (نقل)اند، گاهى از كمال آن كاسته مى‏شود و گاه وجوب آن ساقط مى‏شود و حكم در مورد آن، از حالتى به حالت ديگر تغيير مى‏يابد. در اين مورد، چند مثال ذكر مى‏شود: نماز، براى حاضر،

صفحه از 180