برترى يافتن او بر ديگران توسّط پيامبر كه موجب بزرگداشت و تعظيم وى شد؛ مانند اينكه:
ـ پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم با او پيمان برادرى بست. (1: ج 2، ص 765)
ـ دخترش بانوى زنان عالم را به همسرى او درآورد. (1: ج 2، ص 761 ـ 762).
ـ هيچيك از اصحاب را در جنگها، بر او فرمانده نگردانيد؛ بلكه او را بر تمام همراهانش مقدّم داشت.
ـ با وجود مدّت زمان بلند همراهى و همنشينى با او، از وى آزرده نشد.
ـ هيچ كار او را منكر ندانست.
ـ و در هيچ امر كوچك و بزرگى، به صورت تصريحى يا تلويحى، او را مورد سرزنش قرار نداد؛ على رغم اينكه در بسيارى از موارد، گروههايى از اصحابش را تصريحا يا تلويحا نكوهش كرد.
و افعالى مشابه آنچه ياد شد، از پيامبر كه ايشان را بر ديگران برترى مىدهد.
اين گونه افعال و احوال قبل از آنكه بر فضل و اختصاص و نزديكى فوق العاده او به پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم دلالت كند، شايستگى ايشان را براى امامت بر مردم مىرساند.
و اين نوع كارها گوياى ظريفترين دلالت بر نيرومندى وسائل بيان مطلب مىشود؛ زيرا كسى كه از نظر برترى، بزرگتر و از نظر موقعيّت دينى، اعلى باشد، سزاوار پيشوا بودن و تعظيم و تكريم است. و راه و رسم هم در كانديدا كردن افراد بر بزرگترين مقامات، اين است كه با روش يادشده به آن اشاره شود و براى مردم تبيين گردد.
گروهى از اصحاب ما نيز گفتهاند كه گاهى دلالت فعل بر مطلب، بيشتر از دلالت قول است و از شبهه دورتر مىباشد؛ چرا كه در گفتار، مَجاز وارد مىشود و تأويلات مختلفى بر آن بار مىگردد؛ ولى در فعل، اين احتمال نمىرود.
در مورد رسولاللّه هم معجزات و آيات فعلى بيشتر از آيات اقوال است؛ چرا كه بر كسى كه شاهد افعال بوده، بدانگونه كه براى كسى كه اقوال را شنيده، شبهه پيش نمىآيد. البتّه خداوند هر دو گونه دلالت را براى رسول اللّه فراهم آورده، بدان سان