ترجمه رساله الابانه - صفحه 152

كه براى هيچ‏يك از انبياى گذشته اتفاق نيفتاده است. امّا نص به اقوال بر امامت اميرالمؤمنين عليه ‏السلام دو گونه است:
1. نصّ جلى: همان است كه شنوندگان آن از رسول خدا صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله ‏وسلم، به قطع و يقين، مراد حضرتش را در مى‏يافتند گرچه ثبوت آن در اين زمان. با استدلال معلوم مى‏شود؛ نظير اين سخنان پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله ‏وسلم:
ـ سلّموا عَلى عَليّ بإمرة المؤمنين: بر على به عنوان «اميرالمؤمنين» سلام كنيد. (6: ج42، ص 303)
ـ هذا خليفتي فيكم من بعدي، فاسمعوا له و أطيعوا. اين (اشاره به اميرالمؤمنين) جانشين من در بين شما بعد از من است؛ پس سخن او را بشنويد و اطاعتش كنيد. (19: ج 4، ص 62)
2. نصّ خفى: سخنى است كه شنوندگان آن از رسول خدا صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله ‏وسلمبه قطع و جزم، نصّ بودنش را بر امامت، به دست نمى‏آورند و به نظر ما، با توجّه به اعتبار دلالت روايت، اشكالى ندارد كه نصّ بر امامت را به طريق استدلال، از آن سخنان به دست آورند. و ما نيز ثبوتش و مراد از آن را جز به استدلال نمى‏دانيم؛ همانند اين سخنان پيامبر: أنت منّي بمنزلة هارون من موسى إلّا أنّه لا نبيّ بعدي: تو نزد من، به منزلت هارون نسبت به موسى هستى؛ مگر اينكه پس از من پيامبرى نيست.(2: ج 1، ص 170، 173، 175، 178، 179، 182، 184، 185؛ 10: ص 327 ـ 329)؛ من كنت مولاه فعلّي مولاه هر كه من مولاى او هستم، على مولاى اوست. (2: ج 4، ص 281، 368، 370، 372، 373؛ 10: ص 329)
امّا نصّ جلى ـ كه قبلاً ياد شد ـ نقل آن به شيعه اماميّه مى‏رسد و كسانى از اصحاب حديث عامّه كه به محتوا و دلالت آن پى نبرده‏اند، در رواياتشان نصّ جلى را ذكر كرده‏اند و ديگر دانشمندانى كه مخالف اماميّه بودند، نصّ جلى را رد كرده و منكر آن شده‏اند؛ همچنان‏كه يهود و نصارى معجزات فعلى رسول خدا را ردّ و انكار كردند و فقط مسلمانان به نقل آن گروه از معجزات پرداختند.
شيعه بر ثبوت نصّ جلّى، به تواتر آن استدلال مى‏كند؛ همچنان كه مسلمانان بر

صفحه از 180