ويژه ماست و مىپندارم كه شما آن را از ما به عاريت گرفتهايد.
تا معتزلى به يهودى:
اين سخن، تو را بىنياز نمىكند و راه نفوذ حجّت و دليل را در برابر تو، نمىبندد؛ چرا كه گذشتگان شما گروه يهود، از دشمنان پيامبر ما رسول خدا بوده و نسبت به او بغض و حسد داشتهاند. به همين دليل، معجزاتى را كه به چشم خود ديدند، منكر شدند و آنچه را از آيات او دانستند، ردّ كردند. پس آن را در هم پيچيدند، كتمان كردند، بر آن سرپوش نهادند و نقل نكردند.
انكار و كتمان، در بين تعداد زياد و جمعيّت بسيار جايز است. اين كار، همانند تبانى و سازش پنهانى نيست كه در مورد گروه زياد، محال است. تفاوت بين «تبانى و سازش» با كتمان، اين است كه خبر، ناچار به «شكل و ساختار» نياز دارد و وقوع ساختار و شكل ساختگى و جعلى در بين جماعات، صورت نمىگيرد، مگر بعد از اتّفاق و سازش پنهانى از طريق اجتماع نامهنگارى؛ و محال است كه اتّفاق و سازش پنهانى در يك جمع كثير روى دهد؛ پس جعل خبر در بين آنها به وجود نمىآيد. ولى كتمان ممكن است پيش بيايد؛ چون كتمان نياز به شكل و ساختار ندارد. كتمان، صرفا پنهان كردن و نقل نكردن خبر است. پس هرگاه زمينهها و دلايل كتمان فراهم شود، پنهان كردن حاصل شده و به ملاقات و مكاتبه نياز نمىافتد و اين فرق صحيحى است براى كسى كه در آن تأمّل كند.
ما ترديد نداريم كه براهمه ۱ و تمام فرقههاى فلاسفه، همه معجزات موسى عليه السلام را انكار كردند. پيشينيان آنان نيز معجزاتش را پوشاندند و نقل نكردند. و امّا ادّعاى شما بر اينكه سلف شما ديندار، امانتدار و مطيع خداى تعالى و پيرو موسى عليه السلام بودند، واقعيّت چنين نيست. آنچه از حالت ايشان روشن است، دشمنى و مخالفت زيادشان با پيامبرشان است.
آيا اينان همان كسانى نبودند كه به موسى گفتند: «لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتّى نَرى اللّه جَهْرَةً: ما به تو ايمان نخواهيم آورد تا اينكه خداوند را آشكارا ببينيم؟» (بقره (2) / 55) اينان همان كسانى بودند كه وقتى پيامبرشان از آنها غيبت گزيد، گوساله را معبود خود قرار دادند. (بقره (2) / 51) اينان كسانى بودند كه: «آذوا مُوسى فَبَرَّأهُ اللّه مِمّا قالوا و كانَ عِنداللّه وجيها: موسى را آزردند و خدا او را از
1.در مورد براهمه بنگريد: ۱۰: ص ۳۳۹.