ترجمه رساله الابانه - صفحه 167

پديد آورد كه آنچه تو درباره وجود نص ادّعا مى‏كنى، صحيح نيست و راهى هم بر اثباتش پيدا نمى‏كنى.
شيعى به معتزلى:
آن را بگو؛ هر چند گمان ندارم كه تو سخن خير بگويى!
معتزلى به شيعى:
به نظر من، خبر متواتر كه عذر را قطع مى‏كند، براى شنونده آن، ضرورتا به صحّت مخبر آن علم پديد مى‏آورد. خداوند تعالى اين عادت را بين آفريدگان خود جارى ساخته است. از اينجا، دانستم كه ايجاب علم ضرورى توسّط خبر متواتر، شرطى براى صحّت آن است. آن‏گاه پس از شنيدن خبرت، به خودم رجوع كردم؛ ولى خودم را واجد علمى كه مرا به صدق ناقلان آن و صحّت مخبرش وادار سازد، نيافتم؛ پس اين يافته‏ها، مرا به بطلان آن و كذب راويانش دلالت كرد.
يهودى به معتزلى:
اى مرد! مشكل مرا گشودى و سخن خود را همچون نعمتى، به يهود و نصارى هديه كردى و بدين‏سان حجّتى به دست آنان دادى؛ و اگر انديشه نيكو و ذهن و فكر استوار و درست تو دست مرا نمى‏گرفت و يارى‏ام نمى‏كرد، به سبب سخنان شيعى، از دين و اعتقادم جدا مى‏شدم. اينك آنچه را دانش تو بدان قضاوت كرد، در مورد خودت نيز به كار گير.
اگر شرط صحّت خبر متواتر قاطع العذر، ايجاب علم و اضطرار باشد و خداوند، عادت را بر اين قرار داده است، من در خودم اضطرارى به علم به صحّت معجزاتى كه مسلمانان روايت كرده‏اند، نمى‏يابم و اگر حقّ چنين است كه قضاوت كردى، به ضرورت، صادق بودن ايشان را درمى‏يافتم.
شيعى به معتزلى:
اين ثمره كشت توست و عاقبت آنچه به نفع خودت بيان كردى. اكنون به يهودى جواب بده و ما را آگاه كن كه چگونه خود را از ثمره انديشه خود رهايى مى‏بخشى.
معتزلى به يهودى:
تو به حقيقت آنچه نقل كرده‏ايم، معرفت دارى و نسبت به علم به صحّت

صفحه از 180