ترجمه رساله الابانه - صفحه 169

يا حتّى يك لحظه در آن دوران به آن عالم نبود؟!
همين پرسش مانعى است براى تو كه علم ضرورى را بر من مدّعى شوى و مرا به ستيزه‏جويى نسبت دهى.
معتزلى ديد كه يهودى بر او شبهه‏اى افكنده كه خودش القا كرده است؛ و اينكه اثبات معجزات با ضرورتى كه خود مدّعى آن است، برايش ممكن نيست؛ از اين رو، به خود آمد و خويش را بين دو حالت مخيّر دانست: اينكه از سخن خود در ايجاب علم ضرورى در مورد اخبار متواتر برگردد و در جهت ابطال اين سخن‏ـ كه به آن، كلام كفّار قوّت مى‏يابدـ بكوشد، و اينكه بر قول به وجوب اضطرار پافشارى كند. آن گاه ديد كه هر يك از اين دو، او را به سوى چيزى كه آن را خوش نمى‏دارد، مى‏راند و بر او لازم مى‏آيد آنچه را پيوسته انكار مى‏كرده است، گردن نهد؛ چرا كه اگر به قول به ايجاب علم ضرورى در اخبار متواتر برمى‏گشت، بر او لازم مى‏آمد به هر دليل كه معجزات پيامبر را با آن اثبات مى‏كند، عقيده به نصّ جلّى بر اميرالمؤمنين را بپذيرد؛ و اگر بر قول به اضطرار باقى مى‏ماند، بر او لازم مى‏آمد كه عقيده به معجزات فعلى را ردّ كند؛ چرا كه نمى‏توانست معجزات را اثبات كند، مادامى كه به شبهه‏اى قائل باشد كه خود وارد كرده است. پس بقا بر قول به اضطرار را برگزيد؛ يعنى انكار معجزات فعلى پيامبر را آسان‏تر از اقرار به نصّ بر امام ديد؛ بلكه اين كار براى او، آسان‏تر از تثبيت شريعت اسلام جلوه كرد. از اين رو خطاب به هر دو (يهودى و شيعى) گفت:
اين معجزاتى كه براى اثبات آن كوشيدم و بر صحّت نبوّت به آنها استدلال كردم، تواتر در اسناد آنها را مستمرّ نمى‏دانم و چيزى نمى‏يابم كه اين اخبار را از «آحاد» برگرداند؛ و چون خبر واحد در نزد من علم نمى‏رساند، پس هرگز مرا نخواهيد ديد كه روزى براى اثبات نبوّت به آنها استدلال كنم.
يهودى، از شدّت سرور، صبر از دست بداد، سجده شكر به جاى آورد و گفت:
خداوند تو را خشنود سازد و از جانب مخالفان اسلام جزاى خيرت دهد. اين سخن براى تو شايسته‏تر و براى مانند تو، مناسب‏تر بود. چه كسى از تو سزاوارتر براى رجوع به حق؟ يا شايسته‏تر در نظر به صداقت؟!

صفحه از 180