ترجمه رساله الابانه - صفحه 174

حاصل نشده است؛ در حالى كه اگر ضرورى مى‏بود، جزء علوم اوّلى و مبادى قرار مى‏گرفت [ نه استدلالى]. در اين سخن، ژرف بنگر؛ چرا كه معتزله به آن هدايت نيافته‏اند. اگر وجه صحيح آن را واضح و آشكار ديدى، بر آن اعتماد كن؛ چرا كه در آن كفايت و بى‏نيازى است، به شرطى كه از انديشه خود، رضاى خداى عزّوجلّ را قصد كرده باشى.
يهودى گفت:
من غير از اين راه را اراده نكرده بودم كه آشكار شد و تنها دليل را مى‏خواستم كه ارائه شد. تنها حقّ را در نظر داشتم كه روشن شد و جز از خدا پروا ندارم كه هدايت كرد.
وى سپس شهادت به توحيد خداوند واحد و نبوّت پيامبر خاتم صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله ‏وسلم را اعلام كرد و خود را به نيكى نجات داد و آن را به ولايت درآميخت و اصول هدايت را استوار ساخت.
شيعى گفت:
خداى را سپاس كه نجات‏دهنده از هلاكت است، بيناكننده از نادانى، مهلت دهنده به فرد گنهكار و پذيرنده هر كسى است كه به او روى آورد. اى مسلمان! خداوند احسانش را بر تو مبارك گرداند و بهشتش را در آخرت بهره تو سازد. خداوند بر تو رحمت آورد! به علم دست يافتى. اكنون عمل باقى مانده است. پس آماده باش كه از عمرى كه در پيش دارى، بهره گيرى.
سپس گفت: خدايا! ستايش مخصوص توست بر آنچه مرا توفيق دادى. خدايا آنچه را به من عطا كردى، از من دريغ مدار. پروردگارا! به تو پناه مى‏برم از اينكه بهره من از هدايت تو، اين باشد كه بدانم و عمل نكنم و به چيزى امر كنم كه خود، آن را انجام ندهم.
سپس خطاب به معتزلى گفت:
از خدا پروا دار؛ كه حق را بر تو روشن ساخت و دليل و برهان خود را بر آن اقامه كرد. دلايل نبوّت را شنيدى و براى تو روشن شد كه همان دلايل در امامت نيز حجّت است. همچنين نحوه استدلال ما را به تواتر بر صحّت معجزات و تحدّى ديدى، كه عين همان استدلال ماست بر صحّت نصّ جلّى؛ علاوه بر آن، دليل ديگرى هم در اثبات امامت هست و آن اينكه از عامّه هم كسانى احاديث نصّ

صفحه از 180