دوست بدارد، خداى تبارك و تعالى را دوست مىدارد. هر كس على را دشمن بدارد، مرا دشمن داشته و هر كس مرا دشمن بدارد، با خداى عزّوجلّ دشمنى ورزيده است.
اى مردم! من از خدايم عزّو جلّ در مورد على، خصلتى درخواست كردهام كه مرا از آن باز داشت؛ امّا هفت ويژگى را به طور ابتدايى به من داد.
جابر گفت: پدر و مادرم فدايت، اى رسول خدا! آن خصلتى كه خداى عزّوجلّ تو را از آن باز داشت، چيست؟ فرمود:
اى جابر! از خدايم خواستم كه امر اين امّت را پس از من بر على استوار بدارد؛ امّا خداوند نخواست و اراده فرمود تا هر كس را خواست، گمراه سازد ۱ و هر كه را خواست، هدايت كند.
گفتم: پدر و مادرم فدايت، اى رسول خدا! هفت ويژگى كه خداوند به طور ابتدايى به شما داد چيست؟ فرمود:
اى جابر! منم اوّل كسى كه روز قيامت از قبرش خارج مىشود، در حالى كه على با من است.
منم اوّل كسى كه به صراط نزديك مىشود، در حالى كه او با من است.
منم اوّل كسى كه درِ بهشت را مىكوبد، در حالى كه على با من است.
منم اوّل كسى كه در علّيّين ساكن مىشود، در حالى كه على با من است.
منم اوّل كسى كه با حورالعين تزويج مىكند، در حالى كه على با من است.
منم اوّل كسى كه از رحيق مختوم نوشانده مىشود، آن رحيق مختوم كه ختامه مسك و في ذلك فليتنافس المتَنافسون (مطفّفين (83) / 26) در حالى كه على با من است.
منم اوّل كسى كه به خداى تعالى نظر مىكند، در حالى كه على با من است. (22:
1.خداوند در دو مرحله به انسان توفيق مىدهد: توفيق اوّل، هدايت عام است كه به همه عطا فرموده و بر اساس همان بر آنها اتمام حجّت مىكند. توفيق بعدى زمانى است كه آنها هدايت را بپذيرند؛ چنان كه فرمود: والذين اهتدوا زادهم هدى. (محمد صلى الله عليه و آله وسلم (۴۷)/ ۱۷) اگر نپذيرفتند، خداوند آن توفيق بعدى را به آنها نمىدهد و نام اين كار را اضلال و مانند آن مىگذارد؛ چنان كه فرمود: فلمّا زاغوا أزاغ اللّه قلوبهم. (صف (۶۱) / ۵) لذا از اين جمله و مانند آن نبايد معناى جبر، القا شود؛ چون اگر خداوند كسى را ابتدائا گمراه كند، آن شخص بر خداوند حجّت مىيابد. البتّه معناى ديگر آن، اضلال كافر است از راه بهشت، كه مؤلّف در متن به آن اشاره مىكند. (ويراستار)