اختلاف مذاهب در فروع، حقايق و ضرورتها - صفحه 184

اين گفتار

استاد دكتر محفوظ در اين گفتار ـ كه عمدتا طرفداران انديشه‏هاى افراطى تكفيرى را مخاطب قرار داده است ـ ابتدا توضيحاتى در باب پيشوايان گرايشهاى مختلف فقهى اقاليم قبله مطرح مى‏كند يعنى: زيدبن على عليه ‏السلام (پيشواى زيديّه)، اسماعيل‏بن جعفر الصادق عليه ‏السلام (پيشواى اسماعيليّه)، جابربن زيد (بنيادگذار اباضيّه)، ابوحنيفه (پيشواى حنفيان)، مالك‏بن انس (پيشواى مالكى‏ها)، احمدبن حنبل (پيشواى حنبلى‏ها)، محمّدبن ادريس شافعى (پيشواى شافعى‏ها)، داوود ظاهرى (پيشواى ظاهرى‏ها)، طبرى (پيشواى مكتب جريريّه). اينان، سران گرايشهاى فقهى غيرشيعى‏اند، كه اگر به امام صادق عليه ‏السلام و شيعيان امامى اثناعشرى به عنوان پيروان ايشان نيز توجّه كنيم، مردمان تمام اقاليم قبله را در شمار آورده‏ايم.
دكتر محفوظ پس از توضيحات خود، به اين نكته مى‏پردازد كه اختلاف فقهى در ميان شخصيّتهاى ياد شده، از ديرباز وجود داشته است؛ امّا هرگز بدان معنى نبوده كه پيروان يكى از آنها طرفداران ديگرى را كافر و مرتدّ و واجب القتل بدانند؛ بلكه آن پيشوايان، خود، اختلاف امّت را رحمت دانسته و تعصّب را عامل تفرقه و توقّف پيشرفت علمى به شمار آورده‏اند. بدين رو، اين باب گفت و گوى علمى صميمانه بايد همچنان گشوده بماند، تمام آنان بايد فهم خود از كتاب و سنّت را، بر مبناى صحيح عقلى و نقلى عرضه كنند و با تضارب آرا به راه حقّ و صواب برسند.
استاد دكتر محفوظ، در ادامه مقاله خود، ريشه‏هاى توافق را در كتابهايى مى‏يابد كه در علم فقه، به نام «كتاب الخلاف» ناميده شده است، كه بر خلاف ظاهر نام آنها، وفاق را مى‏رساند. اين گونه كتابها، بيان اختلافهاى فقهى ديدگاه‏هاى مختلف را بر عهده دارد.
نكته مهمى را كه استاد در اين بررسى يافته، به عبارت خودشان مى‏خوانيم:
من بر كتابهاى فقه اطّلاع يافتم. طبق مطالعه من بين مجموعه عظيم مسائل فقهى و احكام شرعى كه 50000 (پنجاه هزار) مسئله مى‏باشد، كلّ مسائل اختلافى در فقه، 4152 مسئله بود.
هيچ مسئله فقهى را در مذهبى، و هيچ رأيى را نزد طائفه‏اى نيافتم، مگر آنكه يكى از نمونه‏هاى زير بود: يا همه فقها، بدون هيچ اختلافى، آن را گفته بودند، يا عدّه‏اى از فقها چنان فتوايى داده بودند، يا از فلان گروه و فلان شخص روايت شده بود، يا طريقه فلان شخص بود، يا فلانى و همه اصحابش يا بعضى اصحابش يا بسيارى از اصحابش يا اغلب اصحابش يا اندكى از اصحابش گفته بودند، يا روايتى از شخصى بود، يا قول جماعتى از اهل علم بود، يا استنباطى از قول يك نفر بود، يا فلانى و فلانى گفته بودند، يا اصحاب فلانى بر اين عقيده بودند يا يك نفر از اصحاب فلانى گفته بود، يا فلانى در اين مسئله دو نظر داشت يا فلانى چنين نظريّه‏اى داشت يا چنين برگزيده بود، يا در يكى از دو روايت چنين آمده بود، يا فلانى چنين رأيى داشت امّا بعد منصرف شد، يا فلانى دو نظر در اين باب داشته كه يكى از آنها همين است يا از او چنين حكايت شده، يا ديگران اين قول را اختيار كرده‏اند، يا در زمره اصحاب كسانى بوده‏اند كه چنين رأيى داشتد، يا عدّه‏اى بر آن بودند، يا اين قول، مشهور است، يا قياس بود.
پس اگر نظريّه‏اى بود كه عموم فقها نگفته بودند، امّا به هر حال، عدّه‏اى از فقها چنان عقيده‏اى داشتند، و قائل به آن بودند.
اگر در برخى مسائل، همگى علما مخالفت كرده‏اند، حتما دليل قانع كننده‏اى داشتند كه مفيد علم بود: دليلى از ظاهر قرآن، يا سنّت قطعى، يا اجماع، يا نصّ خطاب، يا استصحاب، يا دلالت اصلِ كلام يا مضمون كلام. پس بر يك دليل قطعى و حجّت قابل اعتماد تكيه مى‏كردند. لذا من هيچ مسئله‏اى را نديدم كه يكى از مذاهب در آن منفرد باشند، مگر آنكه از شكل‏هاى زير بود:
الف) ايشان در چنين مسئله انفرادى، تكيه بر سلف يا اجماع كرده بودند [و اعتقادشان بدون دليل نبود] و اجماع مورد اعتماد آنان هم يا از نوع اجماع عالمان بود ـ در مسائلى كه عوام در آن مدخليّتى ندارند ـ و يا اجماع همه امّت.
ب) در مسئله انفرادى تكيه بر قياس داشتند.
ج) با اجتهاد بدان رسيده بودند.
پس هر مسئله‏اى كه نزد فرقه‏اى منفرد بود، اگر چه با موافقت فرقه‏هاى ديگر تأييد نمى‏شد، امّا دلائل و ضوابطى داشت كه آن را از موافقت فرق ديگر بى نياز مى‏ساخت و با وجود آن دلائل، اين اختلاف، وحشت آور نبود. علاوه بر آن، فقها فرقه، آن مسئله منفرد را به طور مفصّل بيان كرده و مبانى و دلائل آن را روشن ساخته بودند.
اكنون شمار برخى از مسائل فقهى اختلافى فرقه‏ها را كه در كتاب «الخلاف» شيخ طوسى (م 460) جمع آورى شده است ملاحظه كنيد.
طهارت 193 مسئله؛ حيض و نفاس و استحاضه 32 مسئله؛ نماز 278 مسئله؛ نماز جماعت 40 مسئله؛ نماز مسافر 36 مسئله؛ نماز جمعه 53 مسئله؛ نماز خوف 15 مسئله؛ نماز عيدين 27 مسئله؛ نماز كسوف 10 مسئله؛ نماز استسقاء 6 مسئله؛ احكام جنازه 98 مسئله؛ احكام زكات 154 مسئله؛ احكام زكات فطره 45 مسئله؛ احكام روزه 90 مسئله؛ اعتكاف 31 مسئله؛ حج 360 مسئله؛ بيع 321 مسئله؛ سلم 38 مسئله؛ رهن 68 مسئله؛ تفليس 27 مسئله؛ حجر 9 مسئله؛ صلح 12 مسئله؛ حواله 11 مسئله؛ ضمان 19 مسئله؛ شراكت 15 مسئله؛ وكالت 23 مسئله؛ اقرار 35 مسئله؛ عاريه 9 مسئله؛ غصب 40 مسئله؛ شفعه 43 مسئله؛ قرض 18 مسئله؛ اجاره 46 مسئله؛ مزارعه 11 مسئله؛ احياء موات 13 مسئله؛ وقف و صدقه 24 مسئله؛ بخشش 21 مسئله؛ لقطه 26 مسئله؛ فرائض (ارث) 151 مسئله؛ وصايا 52 مسئله؛ وديعه 15 مسئله؛ فى‏ء و تقسيم غنائم 45 مسئله؛ تقسيم صدقات 30 مسئله؛ نكاح 145 مسئله؛ مهريه 49 مسئله؛ وليمه 5 مسئله؛ قسمت بين همسران 10 مسئله؛ خلع 29 مسئله؛ طلاق 61 مسئله؛ رجعت 12 مسئله؛ ظهار 73 مسئله؛ لعان 70 مسئله؛ عدّه 52 مسئله؛ رضاع 22 مسئله؛ نفقه 59 مسئله؛ جنايات 96 مسئله؛ ديات 137 مسئله؛ قسامه 16 مسئله؛ كفّاره قتل 17 مسئله؛ باغى 18 مسئله؛ مرتد 13 مسئله؛ حدود 55 مسئله؛ سرقت 56 مسئله؛ قطاع الطريق 15 مسئله؛ نوشيدنى‏ها 15 مسئله؛ قتال اهل رده 6 مسئله؛ صولة البهيمة 7 مسئله؛ سفر 25 مسئله؛ جزيه 22 مسئله؛ صيد و ذبح 36 مسئله؛ قربانى 31 مسئله؛ خوراكيها 28 مسئله؛ سبق 10 مسئله؛ سوگند 198 مسئله؛ نذر 20 مسئله؛ آداب قضاوت 43 مسئله؛ شهادات 80 مسئله؛ دعاوى و بيّنات 80 مسئله؛ آزاد كردن بنده 19 مسئله؛ مكاتب 35 مسئله؛ مدبّر 22 مسئله؛ امّهات اولاد 3 مسئله.
دانستيم كه مجموع مسائل فقهى پنجاه هزار مسئله است و تنها 4152 مسئله آن مورد اختلاف بين مذاهب است. طبق بررسى نگارنده، مسائلى كه برخى از مذاهب در آن منفرد هستند يا به نظر مى‏رسد كه منفرد باشند، از بين همان 4152 موضوع اختلافى، فقط 253 مورد مى‏باشد و اين مقدار فقط 6% از مسائل مورد اختلاف، و 56/0% از كل مسائل فقهى است. آيا اين مقدار ناچيز، مى‏تواند دليل آن همه سوء ظن و تفرقه باشد؟!
آيا صحيح است ميليونها نفر مسلمانى كه همه به يك معبود واحد عقيده دارند، تنها به سبب اختلاف 2 يا 3 يا 4 يا 5 يا 6 يا 7 نفر از عالمان، در اين مسئله و آن مسئله، با هم اختلاف پيدا كنند و بين اين جمعيّت كثير، تفرقه و فاصله بيفتد؟
تفكّر در وحدت امّت اسلامى، همه ما را به خود مشغول كرده است؛ و حال آنكه من چنين يافتم كه هدف ارسال رسل از سوى پروردگار در رسالت پيامبر اكرم، «خدا» و نيز «انسان» يعنى خليفه خدا در زمين، مى‏باشد و همين رسالت و وظيفه پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله ‏وسلم بر دوش امّت نيز هست و دانستم كه در دعوت رسول اكرم صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله ‏وسلمانسان، هدف اصلى است كه مصنوع خداوند در زمين است و اساسا به سبب مكارم اخلاق و ساختن انسان فاضل و برتر، اين امّت از بين همه مردم برگزيده شوند.
و اين، همان رسالت مقدّس اسلامى است؛ هدف پيشبرد دين و احكام استوار و سنّتهاى شريف، همين بوده است.
ما اميدواريم و دعا مى‏كنيم: امّت ما ـ كه بهترين امّتها در بين همه مردم است ـ به آن چنان مقام و مكنت و هميارى برسد كه بتواند حق را بر پا دارد و وحدت را تثبيت كند و قدرت يابد تا كلمه واحد و توحيد را اشاعه دهد و كرامت انسان را استوار و پايدار سازد. و دعا مى‏كنيم همه مذاهب اسلامى، مظهر يك حقيقت و يك كلمه باشند و همچون يد واحد در يك طريق گام بردارند. و اين آرزو، يعنى طريق و روش واحد، همان نمود و تظاهر اسلامِ اصيل است كه همه فرقه‏ها و پيروان آنها، بر آن اتّفاق نظر دارند.

صفحه از 184