روح از جسم پديد آيد و جسم علّت آن باشد؛ بلكه روح از قبل وجود دارد، نه وجود بالفعل؛ بلكه وجود بالقوّه. و وقتى بدن حادث مىشود، روح به واسطه آن به فعليّت مىرسد؛ يعنى حدوث بالفعل مىيابد.
اين نظريّه، درست نقطه مقابل رواياتى است كه در مقاله شماره 15 نقل شد. بر اساس روايات مذكور، ارواح ـ بدون اينكه تعلّقى به ابدان داشته باشند ـ بالفعل موجود بودهاند و روح هر انسانى از انسان ديگر ممتاز بوده است.
5. سيّد حيدر آملى (قرن هشتم)
ايشان در زمينه تقدّم خلقت ارواح بر ابدان مىنويسد:
و تقديم الأرواح على عالم الأجسام أظهر و أبين من أن يحتاج إلى بيان و برهان؛ و سيّما قد شهد به الخبر و القرآن. فإنّ النبيّ صلى الله عليه و آله وسلمقال: «خلق اللّه تعالى الأرواح قبل الأجسام بألفي عام.»
و القرآن قد نطق بأنّ الأرواح قبل الأجسام في مواضع شتّى. منها قوله: «وَ إِذ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّـتَـهُمْ» (اعراف (7) / 173) و قوله: «ثُمَّ أَنْشَـأْناهُ خَـلْقاً آخَرَ فَتَبارَكَ اللّهُ أَحْـسَنُ الخالِقِـينَ» (مومنون (23) / 14) و «ثمّ» لايكون إلّا للتراخي. (2: ج 4، ص 259)
تقديم ارواح بر عالم اجسام، روشنتر و واضحتر از آن است كه به بيان و برهان، نياز داشته باشد؛ به ويژه كه حديث و قرآن هم بر آن شاهد است. پيامبر صلى الله عليه و آله وسلممىفرمايد: «خداوند ارواح را دو هزار سال پيش از اجسام خلق كرد.» قرآن در جاهاى مختلف از تقدّم ارواح بر اجسام سخن گفته است. از جمله: «و به ياد آور زمانى را كه پروردگارت از پشت فرزندان آدم، ذريّه آنها را گرفت.... » و آيه «سپس او را به آفرينشى ديگر، پديد آورديم. پس خجسته و زوالناپذير است خدا، بهترين آفرينندهها.» و «ثمّ» به تأخير زمانى دلالت مىكند.
سيّد حيدر در اينجا تقديم ارواح بر اجساد را صريحا بيان مىدارد و به روايت پيامبر صلى الله عليه و آله وسلمـ كه صريح در اين امر است ـ استشهاد مىكند؛ ولى با وجود اين، نمىتوان گفت مراد ايشان از تقدّم ارواح بر اجسام، تقدّم ارواح انسانها بر ابدان آنها