باشد؛ بلكه ممكن است مراد ايشان تقدّم عالم ارواح، يعنى عالم عقول و نفوس، بر عالم اجسام و مادّيّات باشد. اين امر از استشهاد وى به آيه ذرّ و آيه «ثمّ أنشأناه...» نيز روشن است. زيرا در دلالت اين دو آيه بر تقدّم خلقت ارواح انسانها بر ابدانشان جاى تأمّل است و آيات مزبور در اين امر، ظاهر هم نيستند تا چه رسد به صراحت.
ايشان در جاى ديگر به اين امر تصريح مىكند و در بحث تقدّم خلقت ارواح بر ابدان مىنويسد:
و هذا المقام يحتاج إلى تحقيق الاختلاف الواقع بين الحكيم والمتكلّم والموحّد، بأنّ الأرواح قبل الأجساد أو الأجساد قبل الأرواح أو هما معاً؟
لأنّ الحكيم ذهب إلى أنّ الأرواح لايجوز أن يكون قبل الأجساد. و المتكلّم ذهب إلى أنّ الأرواح يجوز أن يكون قبل الأجساد. و أهل اللّه الموحّدين سلّموا القولين و قالوا: إنّ مبدأ عالم الأرواح كان من الأعلى إلى الأسفل، و كان أوّله العقل الذي هو الجوهر الأعظم المسمّى بالنور، لقوله صلى الله عليه و آله وسلم: «أوّل ما خلق اللّه تعالى نوري.» و كان الأرواح قبل الأجساد بهذا المعنى.
و أمّا الأجساد، فكان مبدأه الماء المذكور المعبّر عنها بالنطفة و المادّة و الهيولى التي منه السماوات والأرض و ما بينهما، و كان الترتيب من الأسفل إلى الأعلى...و هذا هو الأصحّ لأنّ العقل والنقل والكشف قاموا بصحّة هذا و إثباته. (2: ج 5، ص 141)
در اين مقام، لازم است اختلاف ميان حكيم و متكلّم و موحّد را تحقيق كنيم؛ در اين موضوع كه ارواح پيش از اجساد است يا بعد از آن و يا آن دو با هم هستند. حكيم قائل است كه ممكن نيست ارواح پيش از اجساد باشند. متكلّم عقيده دارد كه ممكن است ارواح پيش از اجساد باشند. و اهل اللّه ـ يعنى قائلان به توحيد ـ هر دو قول را قبول دارند و معتقدند: مبدأ عالم ارواح، از بالا به پايين است و ابتداى آن عقل است كه جوهر اعظم است و نور ناميده مىشود؛ زيرا كه پيامبر صلى الله عليه و آله وسلممىفرمايد: «نخستين چيزى كه خدا آفريد نور من بود.» و تقدّم ارواح بر اجساد به اين معنا است. امّا اجساد، مبدأ آن آب ياد شده مىباشد كه از آن به نطفه و مادّه و هيولى تعبير مىشود كه آسمانها و زمين و همه آنچه ميان آن