به پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم و اطاعت از او واجب است و همان گونه كه معرفت به خداوند واجب است.
5ـ 4) شيخ طوسى (م 460)
شيخ طوسى در بيان خود انكار امامت را مانند انكار نبوّت مىداند؛ از آن رو كه جهل نسبت به هر دو، در يك حدّ است. (47: ج 4، ص 131)
ايشان اين كلام را اجماع اماميّه مىداند. اين اجماع حجّيّت دارد.
و الدّليل على ذلك إجماع الفرقة المحقّة الإماميّة على ذلك و إجماعهم حجّة. (همان)
و دليل بر اين، اجماع فرقه محقّه اماميّه است و اجماع ايشان هم حجّت است.
5ـ 5) زيد الدّين على بن يوسف بن جبر (قرن 7)
و الإخلال بالإمامة و شرطها، يعود بالنقص على أدلّة التوحيد و العدل. (2: ص 31)
كوتاهى در [شناخت] امامت و شرايط امامت [و پذيرش آن] به نقص در ادلّه توحيد و عدل بر مىگردد.
5ـ 6) علّامه حلّى (م 726)
لنا أنّ الإمامة من أركان الدّين و أصوله و قد علم ثبوتها من النبيّ صلى الله عليه و آله وسلمضرورةً، فالجاحد بها لايكون مصدّقاً للرّسول عليه السلام في جميع ما جاء به. (20: ج 1، ص 522)
به عقيده ما امامت از اركان و اصول دين است و اين مطلب، به طور قطع و ضرورى از پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم ثابت شده است. پس منكر امامت، پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم را در جميع آنچه آورده، تصديق نكرده است.
5ـ 7) محقّق كركى (م 940)
و كذا القول في الإمامة فإنّها من أصول الدين. (55: ص 46)
و همچنين است نظر و قول ما نسبت به امامت كه از اصول دين است.