خداوند نمىدانند.
هيچ مكتبى از مكاتب بشرى و هيچ مذهبى از مذاهب اسلامى را نشايد كه بيان كننده و روشنگر مكتب اهل بيت عليهم السلام باشند. آرى، خداوند حاكم بر تمامى شئون و عوالم است؛ نه فقط روز قيامت و روز حساب؛ بلكه او در اين دار فانى نيز حكمران مطلق است. حاكم اوّل اوست. امّا اين ديدگاه براى اثبات خويش، نيازمند تجسيم، تشبيه و يا تعطيل نخواهد بود؛ بلكه اين ديگر مكاتباند كه به تعطيل جحكم الاهىج در اين دنيا قائلاند! سخن از سلطه الاهى تنها در امور تشريعى به عين، مىآورند و براى خداوند در امور سياسى، لشكرى، كشورى، قضايى..... حكم و تسلّطى قائل نيستند. آرى، آنان براى خداى متعال قدرتى را در اين امور نمىبينند؛ به همان سان كه يهود سخن مىگفت: «يداللّه مغلولة غلّت أيديهم ولعنوا بما قالو بل يداه مبسوطتان» . (مائده (5) / 64)
قدرت الاهى تنها در عالمى از عوالم خلقت محدود نمىشود. اين تسلّط اگر در دنيا ويژه اوست، به همان صورت براى آخرت نيز هست و اگر در عالم آخرت عموميّت دارد، در عالم دنيا نيز جارى است. در تفسير ديدگاه اهل بيت عليهم السلام حاكم اوّل در همه دورانهاخداوند متعال است. حتّى در زمان رسول خدا صلى الله عليه و آله وسلم حاكم اوّل خداوند است. و در زمان اميرالمؤمنين عليه السلام ، حاكم اوّل خدا و سپس رسول خداست و حاكم پس از اين دو، اميرمؤمنان عليه السلام است. خداوند متعال مىفرمايد: «و ما تشاؤون إلّا أن يشاء اللّه» ، «عبادٌ مكرمون لايسبقونه بالقول و هم بأمره يعلمون» (انبياء (21) / 26 ـ 27). آنان محلّ نزول مشيّتهاى الاهىاند. هبوط اراده الاهى بر ايشان است. اراده آنان نمايش اراده الاهى است؛ ارادهاى جارى و سارى در امور اجرايى، سياسى، لشكرى و قضايى، چنان كه در آيات قرآن مىخوانيم. بنگريد: (تحريم (66)/ 9)؛ (توبه (9) / 103)؛ (انفال (8) / 65)؛ (ممتحنه (60) / 12)
اين آيات تنها به زمان نزول محدود نيستند و مكتب اهل بيت عليهم السلام تلاوت قرآن و تفسير آيات آن را تنها در شريعت و دين بسنده نمىكند. اين آيات، بر اراده الاهى در امور سياسى و احكام اجرايى (كشورى) نيز قابل تطبيق است. هر قسمتى از اين