بررسى محتوايى زيارت جامعه كبيره - صفحه 58

آيات، همان گونه كه امرى تشريعى و كلّى است، مى‏تواند به صورت اجرايى و تفصيلى از سوى خداوند تفسير شود.
امر حكومت، همانند آنچه در تشريع جهاد است و يا در تشريع اصول و قوانين اقتصادى، سياسى،... و حتّى در امور بانكى و همچنين در امور جزئى مانند طلاق و ديگر حالات شخصى، حاكميّت اوليه بر اساس منطق قرآن، براى خداى عزّوجلّ است و پس از او، رسول خدا صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله ‏وسلم اين حاكميّت را داراست. در نتيجه، اين امور مى‏تواند در تمام ابعاد گسترش يابد و به امر تشريعى كلّى منحصر نيست.
اكثر مفسّرين هر دو فرقه، در كمال تأسّف، نسبت به اين مطلب غفلت كرده‏اند و تنها روايات اهل بيت عليهم ‏السلام به اين نكته توجّه دارد.

ديدگاه مكتب اهل بيت عليهم ‏السلام درباره حكومت الاهى

در حكومت رسول خدا صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله ‏وسلم كه در قرآن به تصوير كشيده شده، حاكم اوّل خداى تعالى است. اين سيطره تنها در محدوده امور شرعى و دينى نيست؛ بلكه در امور و تصرّفات و تسلّط در امور قضاوت، قاضى اوّل تنها خداى عزّوجلّ است. در گرماگرم امور مهم، همگان در اين نظام تسليم قضاى الاهى‏اند. در كشاكش امور اقتصادى، حاكم اقتصادى، خداى متعال است. در ديدگاه نظامى، نظر الاهى مقدّم است. در اين امور پس از خداوند، حاكميّت به دست رسول خدا صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله ‏وسلم خواهد بود. اين ديدگاه را در مكاتب بشرى، سراغ نداريم و تنها مكتب اهل بيت عليهم ‏السلام است كه چنين اعتقادى در باب توحيد و حكومت الاهى دارد. از اين نظر حكومت خداوند تنها به زمان رسول خدا صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله ‏وسلم محدود نمى‏شود و گستره آن، حكومت اميرالمؤمنين عليه ‏السلام و عهد ديگر ائمّه عليهم ‏السلام را نيز مى‏پوشاند. خداوند در تمام اين موارد حاكم اوّل است. اميرمؤمنان عليه ‏السلام محلّ هبوط اراده الاهى است؛ نه به اين معنا كه شريعت جديدى در زمان آن حضرت اجرا مى‏شود؛ بلكه اجراى احكام الاهى، جامه عمل به خود مى‏پوشاند. امور الاهى بر رسول خدا صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله ‏وسلم نازل مى‏شود؛ چه آن حضرت در عالم برزخ باشد و چه در عالم آخرت سپس بر اميرمؤمنان عليه ‏السلام وارد

صفحه از 70