اميرالمؤمنين عليه السلام مىفرمايند: «أنا موازين القسط.» (4: ج 2، ص 125) آنان شاهدان بر اعمال مردماند و خداوند اين چنين آنان را در هر دوران به عنوان گواه مىشناساند: «ويوم نبعث في كل أمّة شهيدا من أنفسهم وجئنابك شهيدا على هولاء» . (نحل (16) / 89)
بى جهت نيست كه فخر رازى زبان به اعتراف مىگشايد و مىگويد: اين آيه به روشنى دلالت مىكند كه در هر عصر و هر قرنى، شاهدى بر اعمال آدميان وجود دارد كه گمراه نمىشود و خطايى نمىكند؛ چرا كه اگر خطا و گمراهى از او سر زند، ديگر ارزش گواه و شاهد بودن بر مردم را ندارد و خداوند بايد گواه و شاهد ديگرى برگزيند.
اين مسئله در آيات و سورههاى متعدّدى از قرآن مورد توجّه قرار گرفته است. قرآن گواهان و شاهدان را در ميان مردم معرّفى مىكند و در مقام معرّفى شاهدان و گواهان در ميان امّت اسلام مىفرمايد: «ليكون الرسول شهيدا عليكم و تكونوا شهداء على الناس» . (حج (22) / 78) شاهدان و گواهان روز قيامت كسانىاند كه بين مردم به حساب و قضاوت مىپردازند. شاهد در لغت يعنى: الذي يدين: كسى كه حكم مىكند و حساب مىكشد. اگر كار نيك است به نيكى رفتار مىكند و اگر كار زشت و قبيح است، به جزا فرمان مىدهد. حاكم و حسابرس بر ايشان رسولان هستند و حاكم بر رُسُل، خداوند متعال است كه هر يك در مرتبه خويش در اين سلسله مراتب حكم مىرانند. در اين دنيا نيز حكومت الاهى ـ كه غير از اهل بيت عليهم السلام كسى صلاحيت آن را ندارد ـ تنها حكومت در شرع نيست؛ بلكه رهبر سياسى آناناند. در نظامى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله وسلمدر آن حاكم سياسى است، حكم كننده واقعى خداوند است و همو حاكم اوّل در احكام لشكرى، كشورى، اقتصادى،....است. اين همان نظرى است كه در غير نظام اهل بيت عليهم السلام قابل تصوّر نيست؛ چه برسد به اينكه ديگران، دست خداوند را در نظام دنيا بسته مىبينند.