بدين صورت، مكتب اهل بيت عليهم السلام اين معنا را به روشنى نشان مىدهد. در نتيجه، حسابرسى و حكمرانى در صحراى محشر، فعلى از افعال الاهى است كه خداوند به دست مخلوقات شريف خويش آنان را ايجاد مىكند. خداوند همان است كه به يارى آنان مىشتابد و آنان را به قدرت بىمنتهاى خويش بهرهمند مىكند به همان سان كه خود مىفرمايد: «عبادٌ مكرمون لايسبقونه بالقول و هم بأمره يعملون» . (انبياء (21) / 26 و 7) عباد مُكرم و بندگان تكريم شده الاهى، كسانىاند كه كرامت آنها از خداست. در تمامى حركات، سكنات، ارادات و مشيّتها، اين اراده و مشيت الاهى است كه صادر مىشود. خشم و غضب آنها، خشم و غضب الاهى است؛ لذا رسول خدا صلى الله عليه و آله وسلم درباره حضرت صديقه طاهره عليهاالسلامفرمودهاند: «يغضب بغضبها». يكى از تفسيرهاى اين جمله آن است كه رضاى فاطمه عليهاالسلام را صادر شده و تجلّى يافته رضاى خدا مىدانند و غضب آن بانوى الاهى را از غضب و خشم خدا برخاسته مىدانند يا آن خشم را به دنبال خشم الاهى معرّفى مىكنند.
عبارتهاى قرآنىِ مشابه با «بازگشت و حسابرى»
بر اساس آنچه گفته شد، عبارت «و إياب الخلق إليكم و حسابهم عليكم» نه تنها منافاتى با حاكميّت خداوند ندارد، بلكه همان توحيد است؛ چرا كه اهل بيت عليهم السلام خليفه خداوند و مظهر اراده و جلوهگاه مشيّت الاهىاند. در قرآن مجيد، سخن از اعمال فرشتگان مأمور آتش جهنّم و «مالك» (رئيس) آن فرشتگان آمده است. اين اعمال، فعل و عمل الاهىاند، كه به دست نگاهبانان جهنّم، ظاهر مىشوند. اگر اين تعبير در قرآن آمده باشد ـ كه شكى در آن نيست ـ چگونه آن عبارت زيارت جامعه مىتواند مخالف كتاب و سنّت معرّفى شود؟! آرى، آن عبارت مطابق كتاب و سنّت است به شرط آنكه انسان از معارف الاهى آگاه باشد. در غير اين صورت، اگر انسان تدبّر و تحقيق نكند، گاهى به وادى تجسيم و تبشيه مىافتد و گاهى براى خداوند در عرصه قيامت مكان و موقعيّت جغرافيايى و مادّى قائل مىشود؛ در حالى كه در سراى دنيا هيچ كدام از اين توهّمها حاصل نمىشود. خداوند متعال است كه چشم