شده بودند؛ چنان كه بعضى به الوهيّت يوشع قائل شده بودند و چنان كه آنها در ضلالت و گمراهىاند، اينها نيز در ضلالت و گمراهىاند.
و گويا منشأ گمراهى ايشان اين شده كه حديث قدسى را شنيدند كه گفت:
كنت كنزا مخفيّا فأحببت أن أُعرف فخلقت خلقا لكي أعرف. ۱
و وجه توهّم ايشان اين است كه چون حق تعالى پيغمبر را خلق كرد كه وسيلهاى باشد از براى شناسايى خدا؛ پس اين مقصد را از مقصود حقيقى در برده حمل كردهاند بر اين معنى فاسد كه شناختن پيغمبر، شناختن خداست؛ پس پيغمبر خداست. و اين سخنها را گفتند و به ما افترا بستند و اين سخنها را نسبت به ما دادند و از براى ايشان است عذاب اليم؛ چنان كه حق تعالى وعده كرده است عذاب اليم را بر كسى كه زنهاى عفيفه را نسبت به زنا بدهد.
و اينكه گمان كردهاند كه آنچه وصف كردهاند به آن پيغمبر را، آن را از پيغمبر اخذ كرده[ اند] پس صاحب ما، پيغمبر صلى الله عليه و آله وسلمبرى است از آنچه به او نسبت دادهاند. اين است آخر محصول جواب و سؤال مذكور در اين حديث و امام عليه السلام تكرار بسيار در اين مطلب فرمايند از براى تنبيه بر حُمق اين طائفه، و اهتمام در اينكه رفع شبهه از مفضّل بشود.
و از اين باب است حديثى كه در كافى نقل كرده از محمّدبن مارد: قال: قلت: لأبيعبداللّه عليه السلام حديث روي لنا أنّك قلت إذا عرفت فاعمل ما شئت. فقال: قد قلت ذلك. قال: قلت: و إن زنوا و إن سرقوا أو شربوا الخمر؟ فقال لي: إنّا اللّه و إنّا إليه راجعون! واللّه ما أنصفونا أن نكون أخذنا بالعمل و وضع عنهم؛ إنّما قلت إذا عرفت فاعمل ما شئت من قليل الخير و كثيره فإنّه يقبل منك. (۲۴: ج ۲، ص ۴۶۴، ح ۵)
كه مضمون آن اين است كه راوى عرض كرد به خدمت امام عليه السلام كه: از تو روايت كردهاند كه گفتهاى كه همين كه معرفت بهم رساندى، پس بكن هرچه خواهى. پس حضرت فرمود كه: بلى گفتم اين را. راوى گفت: كه گفتم: هرچند زنا بكنند و هرچند
1.در مصادر اوّليّه روايى شيعه اين عبارت يافت نمىشود. ظاهرا اوّلين كتابى كه اين عبارت در آن آمده است، مشارق انوار اليقين / ۳۹ مىباشد.