امتداد باشد؛ بلكه به محض امر كن كه شبيه به طرفة عين است در قلّت وقت. پس گويا مراد آن باشد كه در طرفة عينى كه من موجود شدم در عالم قدس و عالم ارواح، قبل از همه مخلوقات و در قضاى ازلى اين بود كه من بايد در عالم ملك و شهود و جسمانى در غالب جسمانى، داخل شوم به جهت مصالحى كه خدا عالم است به آن، در آن وقت، همه عالم مستحقّ اين شدند كه ايجاد شوند در عالم ملك، هر يك در وقتى كه از براى آن مقدّر است و از جمله موجودات آسمان و زمين است كه خلقت آسمان و زمين در عالم ملك در شش روز يا بيشتر شود؛ پس گويا كه من آسمان و زمين را در طرفهعينى ايجاد كردم؛ چون در طرفة عينى موجب استحقاق وجود آنها شدم.
و در نسخهاى كه در نزد حقير است از حافظ رجب برسى به جاى لفظ أوجدت لفظ أجوز است و در آن اشكال كمتر است؛ يعنى من آنم كه مىگذرم از هفت آسمان و زمين به يك چشم همزدن.
و احتمال بسيار دورى هم هست كه أوجدت به معنى أغنييت باشد؛ يعنى اهل آسمانها و زمين را من غنى كردم به طرفة عين و تأويل اين هم بسيار دور است.
و امّا آن عبارت ديگر كه در جاى ديگر از خطبه مذكور است كه أنا أقمت السموات السبع بنور ربّي و قدرته و در بعضى نسخهها بأمر ربّي هست. پس آنهم بر ظاهر خود نمىتواند باقى بود و آن مستلزم قول به تفويض است و مذهب شيعه ـ چنان كه ابنبابويه نيز تصريح كرده ـ اين است كه چنان كه غلات كافرند، مفوّضه هم كافرند و اين دو فرقه بدترند از يهود و نصارى و مجوس و از همه اهل بدعتها و هيچ كس خدا را از ايشان كوچكتر نشناخته است. (12: ص 97) چرا كه بنده ضعيف را مىگويند خداست؛ چنان كه غاليها مىگويند. يا مىگويند كه خدا محمّد و على را خلق كرد و امر را به آنها واگذاشت كه خلق كنند و روزى بدهند. چنان كه مفوّضه مىگويند.
و حضرت امامرضا عليه السلام در دعاى خود مىفرمود:
اللّهم إنّي أبرء إليك من الحول و القوّة و لا حول و لا قوّة إلّا بك اللهمَّ إنّي أبرء إليك من الذين ادّعوا لنا ما ليس لنا بحقّ اللّهمّ إنّي أبرء إليك من الذين