رساله‏ اى در بررسى اصالت «خطبه‏ البيان» - صفحه 174

چون ايشان اصل جماعت و باعث و بانى آنهايند و قبائح نفس اعداى ايشان است همچنين.
و حاصل آنچه آن حضرت در جواب آيه تحريم زنان فرموده كه آن ملاعين گفته‏اند مراد حرمت زنان پيغمبر است، اين است كه آن ملاعين چون شنيده‏اند كه پيغمبر پدر امّت است و در قرآن، تصريح شده به اينكه زنان پيغمبر، مادران مؤمنين مى‏باشند؛ پس حمل كرده‏اند اين آيه تحريم محارم را بر تحريم زنان پيغمبر كه خدا در قرآن، حرام كرده است نكاح آنها را بعد از پيغمبر و نفهميده‏اند اين معنى را كه منافاتى نيست مابين اينكه خدا زنان پيغمبر را مادر مؤمنين ناميده باشد و نكاح آنها را حرام كرده باشد و ما بين اينكه جميع محارم بر حرام باشد. و آن كسى كه حرام كرده است نكاح زنان پيغمبر را به انزال آيه‏اى از آيات قرآن، همان كس حرام كرده است ساير محارم را به آيه‏اى ديگر از آيات قرآن.
و امّا جواب از قول ايشان كه مذهب شيعه اين است كه جائز است كه چندين مرد بر يك زن جمع شوند، پس حاصل آن اين است كه اين معنى را توهّم كرده‏اند از حلّيّت متعه و حال اينكه حلّيّت متعه، مستلزم اين معنى نيست و تا مدّت متعه منقضى نشود و عدّه نگاه ندارد، كسى از شيعيان جائز ندانسته كه متعه ديگرى بشود و اين در عقد دوام هم متصوّر مى‏شود.
و همچنين جواب از قول ايشان كه مذهب شيعه اين است كه بعضى از ايشان جائز است شهادت بدهند از براى بعضى به دروغ، اين هم افتراست بر شيعه و ايشان در باب شهادت، عمل نمى‏كنند الّا به طريقى كه در قرآن خدا و سنّت رسول صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله ‏وسلموارد شده است.
و امّا جواب از اينكه گمان كرده‏اند كه پيغمبر خداست، همچنان كه جمعى على را خدا دانسته‏اند، پس اين است كه آنچه در امّتان سابق شده، در اين امّت مى‏شود؛ حتّى اگر گوسفندى در زمان سابق گوسفندى را به شاخ زده باشد، در اين امّت هم مى‏شود. و شكّى نيست كه در امم سابقه هم اين واقع شده؛ چنان كه نصارى قائل به الوهيّت عيسى شدند و يهود به الوهيّت عزير بلكه بعضى به الوهيّت اوصيا هم قائل

صفحه از 177